گفت چرا نهان کنی

گفت : چرا نهان کنی
عشق مرا چو عاشقی ؟
من ز برای این سخن،
شهره ی عاشقان شدم ...

#مولانا
دیدگاه ها (۱۲)

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام‌ جان جان به غم هایش سپردم.....

باز آ که شهر بی تو تاریک و تیره باشددر شهر بی تو نتوان والله...

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کندر برومندی ز قحط برگ و ب...

سینه ای سوختهدر حسرت یڪ عشق محالنگهی گمشده در پرده رویایی دو...

ز بس یگانه شدم با جهان ز یکرنگیمرا ز خویش جدا هیچ کس نمی دان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط