اگه حکمت
اگه #حکمت_150
مولارو نخونی شیعه نیستی!
و درود خدا بر او ، فرمود : (مردی از امام درخواست اندرز کرد.)
از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است،
و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازد، در دنیا چونان
زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است ،
اگر (32) نعمت ها به او برسد سیر نمی شود ، و در محرومیت
قناعت ندارد ، از آنچه به او رسید شکرگزار نیست و از آنچه
مانده ، زیاده طلب است.
دیگران را پرهیز می دهد اما خود پروا ندارد ، به فرمانبرداری امر می
کند اما خود فرمان نمی برد ، نیکوکاران را دوست دارد ، اما
رفتارشان را ندارد ، گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از
گناهکاران است ، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد ،
اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشاری دارد، اگر بیمار
شود پشیمان می شود ، و اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را می
خواند ؛ اگر به گشایش ، دست یافت مغرورانه از خدا روی بر می
گرداند ، نفس به نیروی گُمان ناروا بر او چیرگی دارد ، و او با
قدرت یقین بر نفس چیره نمی گردد.
برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران ، و بیش ار [چه که
عمل کرده امیدوار است . اگر بی نیاز گردد مست و مغرور شود ،
و اگر تهی دست گردد ، مأیوس و سْست شود ، چون کار کند در
آن کوتاهی ورزد ، و چون چیزی خواهد زیاده روی نماید ، چون در
برابر شهوت قرار گیردگناه را برگزیده ، توبه را به تأخیر اندازد
، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند ،
عبرت آموزی را طرح می کند اما خود عبرت نمی گیرد ، در پند
دادن مبالغه می کند اما خود پند پذیر نمی باشد.
سخن بسیار می گوید ، اما کردار خوب او اندک است ! برای
دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان
آسان می گذرد؛ سود را زیان و زیان را سود می پندارد ، از مرگ
هراسناک است اما فرصت را از دست می دهد ، گناه دیگران را
بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک می پندارد،
طاعت خود را ریاکارانه بر خورد می کند ، خوشگذرانی با سرمایه
داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد ، به نفع خود بر
زیان دیگران حکم می کند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم
نخواهد کرد.
مولارو نخونی شیعه نیستی!
و درود خدا بر او ، فرمود : (مردی از امام درخواست اندرز کرد.)
از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است،
و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازد، در دنیا چونان
زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است ،
اگر (32) نعمت ها به او برسد سیر نمی شود ، و در محرومیت
قناعت ندارد ، از آنچه به او رسید شکرگزار نیست و از آنچه
مانده ، زیاده طلب است.
دیگران را پرهیز می دهد اما خود پروا ندارد ، به فرمانبرداری امر می
کند اما خود فرمان نمی برد ، نیکوکاران را دوست دارد ، اما
رفتارشان را ندارد ، گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از
گناهکاران است ، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد ،
اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشاری دارد، اگر بیمار
شود پشیمان می شود ، و اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را می
خواند ؛ اگر به گشایش ، دست یافت مغرورانه از خدا روی بر می
گرداند ، نفس به نیروی گُمان ناروا بر او چیرگی دارد ، و او با
قدرت یقین بر نفس چیره نمی گردد.
برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران ، و بیش ار [چه که
عمل کرده امیدوار است . اگر بی نیاز گردد مست و مغرور شود ،
و اگر تهی دست گردد ، مأیوس و سْست شود ، چون کار کند در
آن کوتاهی ورزد ، و چون چیزی خواهد زیاده روی نماید ، چون در
برابر شهوت قرار گیردگناه را برگزیده ، توبه را به تأخیر اندازد
، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند ،
عبرت آموزی را طرح می کند اما خود عبرت نمی گیرد ، در پند
دادن مبالغه می کند اما خود پند پذیر نمی باشد.
سخن بسیار می گوید ، اما کردار خوب او اندک است ! برای
دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان
آسان می گذرد؛ سود را زیان و زیان را سود می پندارد ، از مرگ
هراسناک است اما فرصت را از دست می دهد ، گناه دیگران را
بزرگ می شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک می پندارد،
طاعت خود را ریاکارانه بر خورد می کند ، خوشگذرانی با سرمایه
داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد ، به نفع خود بر
زیان دیگران حکم می کند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم
نخواهد کرد.
- ۲.۲k
- ۱۹ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط