پارت ۹
پارت ۹
ولی .....
مانیانا فقط میخواد از یانگ سو دور بشه
یانگ سو :مانیانا(با داد )
مانیانا گوش نمیده و از مدرسه میره بیرون
یانگ سو دیگه دنبالش نمیره منتظر میشه تا زنگ بخوره و بره خونه مانیانا
یانگ سو :ا/ت. به نظرت مانیانا خونست؟
ا/ت: اره اون بچه خوبیه عصبانی میشه میره اتاق خوابش
یانگ سو : اوک.... مامانت چرا نمیاد
ا/ت:یهو چرا پسر خاله شدی 😐😂
یانگ سو :ول کن ع مامانت اومد بیا بریم .......
یانگ سو تا میرسه خونه سریع میره سمت اتاق مانیانا
در میزنه
مانیانا:لطفا تنهام بزارید
یانگ سو تا صداشو میشونه سریع در اتاق رو باز میکنه.
مانیانا :ااااااااااااااااااا😐😶
یانگ سو :این چه لباسیه(اسلاید ۲)
و سریع چشماشو میبنده
مامان تا میشونه مانیانا داد میزنه سریع میاد بالا
یانگ سو :حالا من. کجا برم ؟
مانیانا :بیا برو تو کمد ....
یانگ سو میره قایم میشه و مامان وقتی کلید اتاق از لباس مانیانا تعجب میکنه ولی چیزی نمیگه بعد ازش میپرسه چرا داد زدی
مامان :اتفاقی افتاده ؟
مانیانا:نه فقط پام خورد به لبه ی تخت
مامان :باشه و میره
یانگ سو میخواد بیاد بیرون که مامان ا/ت دوباره برمیگرده و میگه :راستی من میخوام برم بیرون مواظب خونه باش
مانیانا :چشم مامان ...
یانگ سو : بلخرع کمدت چقدر تنگه خفه شدم
مانیانا :ببخشید دیگه کمد لباس هتل پنج ستاره نیست که ( با کنایه )
یانگ سو :از دستم ناراحتی .....
مانیانا :نه فقط.......
حمایت کن لاولی (・_・;)
ولی .....
مانیانا فقط میخواد از یانگ سو دور بشه
یانگ سو :مانیانا(با داد )
مانیانا گوش نمیده و از مدرسه میره بیرون
یانگ سو دیگه دنبالش نمیره منتظر میشه تا زنگ بخوره و بره خونه مانیانا
یانگ سو :ا/ت. به نظرت مانیانا خونست؟
ا/ت: اره اون بچه خوبیه عصبانی میشه میره اتاق خوابش
یانگ سو : اوک.... مامانت چرا نمیاد
ا/ت:یهو چرا پسر خاله شدی 😐😂
یانگ سو :ول کن ع مامانت اومد بیا بریم .......
یانگ سو تا میرسه خونه سریع میره سمت اتاق مانیانا
در میزنه
مانیانا:لطفا تنهام بزارید
یانگ سو تا صداشو میشونه سریع در اتاق رو باز میکنه.
مانیانا :ااااااااااااااااااا😐😶
یانگ سو :این چه لباسیه(اسلاید ۲)
و سریع چشماشو میبنده
مامان تا میشونه مانیانا داد میزنه سریع میاد بالا
یانگ سو :حالا من. کجا برم ؟
مانیانا :بیا برو تو کمد ....
یانگ سو میره قایم میشه و مامان وقتی کلید اتاق از لباس مانیانا تعجب میکنه ولی چیزی نمیگه بعد ازش میپرسه چرا داد زدی
مامان :اتفاقی افتاده ؟
مانیانا:نه فقط پام خورد به لبه ی تخت
مامان :باشه و میره
یانگ سو میخواد بیاد بیرون که مامان ا/ت دوباره برمیگرده و میگه :راستی من میخوام برم بیرون مواظب خونه باش
مانیانا :چشم مامان ...
یانگ سو : بلخرع کمدت چقدر تنگه خفه شدم
مانیانا :ببخشید دیگه کمد لباس هتل پنج ستاره نیست که ( با کنایه )
یانگ سو :از دستم ناراحتی .....
مانیانا :نه فقط.......
حمایت کن لاولی (・_・;)
۴.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.