اشک ریخت

اشک ریخت
نوشیدم

دهانم
بوی شراب گرفت

تنم
بوی رستگاری

گذشته‌ام
رنگ فراموشی

آینده‌ام
رنگ رسوایی



#افشین_یداللهی
دیدگاه ها (۱۴)

ای که گفتی زندگی با عشق ، زندان می شودزندگی با او برایم زندا...

در جدل با غصه ها چندی ست پا پس می کشمجنگ از هر حیث ،با هرچیز...

"حسرت"...کودکی ست در من،که بی تو ...بزرگ می شود.#پویا_جمشیدی...

راست است کهصاحبان دلهای حساس نمی میرندناگهانناپدید می شوند ....

بسم رب الحسین❤بعد از پنجاه‌و‌اندی روز که از فصل پاییز گذشته ...

زیــرِ نــورِ مـــآه تکپآرتی V با حس بدی از خواب پرید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط