روزگاری خانه هامان سرد بود
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
کودکیهامان ،سادگیهامان ،یادخدا بودن هامان یادش بخیر.😞😞
•┈••✾•🦋•✾••┈•
@hEseMaDAr
•┈••✾•🦋•✾••┈•
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
کودکیهامان ،سادگیهامان ،یادخدا بودن هامان یادش بخیر.😞😞
•┈••✾•🦋•✾••┈•
@hEseMaDAr
•┈••✾•🦋•✾••┈•
۴.۵k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.