شبیه مه شده بودی

شبیه مِه شده بودی
نه می شد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید.
تنها می شد؛
در تو گم شد
که شدم...


#رویا_شاه_حسین_زاده
دیدگاه ها (۱)

تو برای رفتن آمده بودی!رفتن از شهر..رفتن از کافه دنج خیابان ...

روزگارت_بخیر عزیزم !شاید نباشم تو اما هر روز صبح پنجره ی قلب...

شعر را دوست دارمکه می‌تواند زمان را نگه داردو تو را کنار منب...

تو هنوز در منیهرگز ، تمام شدنت را باور نکرده امشبیه مجروحی ج...

شبیه مه شده بودی؛ نه میشد در اغوشت گرفت و نه ان سوی تو را دی...

هیچ‌کس نفهمید بعد تو چه شدم سایه شدم، خاک شدم، گم شدم.

بچه که بودم، وقتی با بابام میرفتیم بازار، میگفت؛ اگه گم شدی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط