گفت دانایی که گرگی خیره سر

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!...

هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند...

وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟

فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۹)

آدمهایی هستند در زندگیتان؛ نمی گویم خوبند یا بد..چگالی وجودش...

یک لحظه نخور «حسرت» آن را که نداریراضی به همین چند قلم «مال»...

ﺣﺴــــﺎﺏ ﻭ ﮐـــﺘﺎﺏ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺭﻭ ﮐـــﻪ ﻭﺭﻕ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ !!!... ﺍﺯ ﻓﺮﻣ...

من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم؛این جهان را عاری از هر غصه...

گفت دانایی که: گرگی خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشرلاجرم جار...

هر که گرگ درونش را در اندازد به خاک رفته رفته میشود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط