باور کن من با دلم به توافق رسیده ام

باور کن من با دلم به توافق رسیده ام
دیگر دل‌ نخواهم بست
به دلبستگی‌های معلق
وقتی‌ خدا هم با احساسم بازی می‌کند
لحظه لحظه سکوت از تنم بالا می‌‌رود
و بغض بغض در من ذوب می‌‌شود

من زخمهای پاییزی به تن‌ دارم
که برگ‌هایش دائم در من خش خش می‌‌کند
چه تماشای غریبیست غروب تنهاییم
چه دلداده رفیقی
که از این همه خاکستر
گردو غبار هم راه نینداخته...
دیدگاه ها (۱)

گذشته ام را برگردان ..میخواهم تنها باشم..نه تنهاتر..

نصفه و نیمه نباش!من دیکتاتور ترین آدمِ رویِ زمینم!تمامت را م...

کجاست... . ڪسے ڪہ نرفتن بلد باشد..

تعطیل است مثلِ جمعه ،تمامِ حوصلــه‌ام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط