بنام مادر

"بنام مادر"

پابه پای غم من پیر شد و حـرف نـزد...!!!
داغ دید از من و تبخیر شد و حـرف نـزد...!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!
غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد •••!!!

❣درود بر تمامی مادران ایران زمین ❣
دیدگاه ها (۱)

پشت خط تلفن مادرش بود، هیچ چیز مثل حرف های همیشگی حال آدم را...

مادرمتو را چگونہ تعریف کنم ؟وقتے عشق پیش رویت رنگ مےبازدو مه...

‌ ‌ زن اگر عاشق شودبا عشق ، غوغا می کند...!در کمال مهربانی ب...

طلایی ترین روزهاارزانی نگاه مهربانتوهزارگل مریم پیشکش قلب با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط