در آن نوبت

در آن نوبت
که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.

#نیما_یوشیج

#حضرتِ عشق
دیدگاه ها (۰)

در روح من؛در اندیشه هایمبهار حضورِ توست بودنِ توست...#مارگوت...

تو رادوستت خواهم داشت مثل نوازش موهایتدر زیر عاشقانه ترین دق...

محبوب من بیا تا اشتیاق بانگ تو در جان خسته ام شور و نشاط عشق...

مرا به مائده ی خام نام سفیدتمرا به خانه ی بی خانه و در و دیو...

صحرا صحرا دويده ام سرگردان از پي #تودريا دريا گذشته ام در #ط...

گرچه دل کوچکت غمِ بسیار دارد،اما تو با غم هم زیبایی...💫#ستار...

حالا باز دوباره وقتش شده که برای تو بنویسم . باید جز به جز ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط