سبزی چشم تو

سبزی چشم تو
دریای خیال
پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
مزرع سبز تمنایم را
ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و مرگم از توست
سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
دیدگاه ها (۲)

هر روز تکراریستصبح هم ماجرای ساده ایستگنجشکها بی خودی شلوغش ...

هی فلانی!زندگی شاید همین باشدیک فریب ساده و کوچکآن هم از دست...

حوصله ام سر رفته چی کار کنم؟؟؟؟؟!!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط