در سینهام


در سینه‌ام
سرمایی از زمستانی ناشناخته
رخنه کرده است

من فردای روزِ رفتنت هستم
دیدگاه ها (۱)

به من فکر کنقبل از خوابمرا با چشم های دیروزمبه یاد بیاوربا ه...

بعد عمری که به خواب من بیدل آمدگریه آبی به رخم ریخت که بیدار...

دستت را بر روی سینه ام بگذارمیبینی چه طور خودش را به در و دی...

ناگهان دلم هوای تو را کردهراستش را بخواهی، ناگهان فکر کردم ت...

عشق دیرین من به او.

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط