ویورس نامی👇🏻👇🏻
ویورس نامی👇🏻👇🏻
کم پیدایید. چندی پیش یازدهمین سالگرد من بود، اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم حتی یک پست کوتاه بنویسم. Hehehe، Comeback To Me یک ماه پیش و RPWP سه هفته پیش منتشر شد. آوریل گذشته، من برنامه خود را برای ثبت نام در هوسوک به تعویق انداختم و در نهایت با خواهر و برادر کوچکترم دست به دست شدم. فکر می کنم 23 سال گذشته را صرف مشروب خوری و کار کردم. من به نشان گروهبان دوستم حسودی می کنم ... اما پشیمان نیستم. (هاها؛) این اولین کار من است که نتوانستم نظرم را شخصاً به شما بگویم. چیزهای زیادی وجود دارد که می خواهم بگویم، اما همه آنها در آلبوم نوشته شده است... این فقط یک آلبوم است که در آن تلاش کردم تا با خودم صادق باشم. امیدوارم بارها و بارها برای مدت طولانی آن را بخوانید. جین بالاخره سه روز پیش از ارتش مرخص شد. من یک ساکسیفون آوردم تا بازی کنم تا لذت ببرم، اما در واقع احساسات متفاوتی داشتم. من تعجب می کنم اگر اول رفتن خیلی تنها و سخت بود.. چطور بود؟ یک سال و شش ماه برای همه اینجا عادلانه است. احتمالاً در حال حاضر در گذشته برادرم زندگی می کنیم. مدتی است که بیرون رفتهام و همانطور که انتظار میرفت، زمان در بیرون متفاوت میگذرد. جاذبه احساس متفاوتی دارد... همه بدون توجه به غیبت من خوب کار می کنند. داره خوب پیش میره. کمی خالی بود، اما بیش از هر چیز، خیلی خوب بود که بتوانم برای اولین بار بعد از مدت ها با همه اعضا دور هم جمع شویم، یک نوشیدنی بنوشیم و آشکارا صحبت کنیم (حتی اگر بیش از نیمی از آن درباره نظامی...لل). فکر کنم تقریبا ده ماه گذشته چرا من اینقدر دلم برای این افراد تنگ شده بود، اغلب به آنها زنگ می زدم و حالشان را می پرسیدم؟ جین همیشه در مورد آن صحبت می کرد. دلم برای اعضا خیلی تنگ شده شرط می بندم تو هم همینطور. اکنون که پراکنده شده ام و در جایی در گانگوون-دو زندگی می کنم، عمیقاً درک می کنم. وقتی واقعاً او را رو در رو دیدم و با او صحبت کردم، دوباره متوجه شدم چیزهایی که هرگز تغییر نمی کنند، جایی که باید به آن برگردم و چه جور آدمی هستم. برای همه ما زمان معنادار و با ارزشی بود. کجای دیگر سرگردانم؟ همه در دوازدهمین سالگرد سال آینده چگونه خواهند بود؟ دلم برای طراحی و نقاشی تنگ شده است. الان یازده سال گذشته فقط یک سال دیگر است که باید منتظر آن باشیم. ابتدا از گیل جین و هوبی که در آغوش شما هستند خواهش می کنم که مراقب بقیه باشند. تازه فهمیدم که هنوز خیلی ها ما را فراموش نکرده اند و منتظر ما هستند و دوستمان دارند. مثل همیشه، فقط به اعضا فکر می کنم و هر روز را به خوبی پشت سر می گذارم. دوستت دارم. ممنون، نامجون منتظر اوایل تابستان آینده هستم
کم پیدایید. چندی پیش یازدهمین سالگرد من بود، اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم حتی یک پست کوتاه بنویسم. Hehehe، Comeback To Me یک ماه پیش و RPWP سه هفته پیش منتشر شد. آوریل گذشته، من برنامه خود را برای ثبت نام در هوسوک به تعویق انداختم و در نهایت با خواهر و برادر کوچکترم دست به دست شدم. فکر می کنم 23 سال گذشته را صرف مشروب خوری و کار کردم. من به نشان گروهبان دوستم حسودی می کنم ... اما پشیمان نیستم. (هاها؛) این اولین کار من است که نتوانستم نظرم را شخصاً به شما بگویم. چیزهای زیادی وجود دارد که می خواهم بگویم، اما همه آنها در آلبوم نوشته شده است... این فقط یک آلبوم است که در آن تلاش کردم تا با خودم صادق باشم. امیدوارم بارها و بارها برای مدت طولانی آن را بخوانید. جین بالاخره سه روز پیش از ارتش مرخص شد. من یک ساکسیفون آوردم تا بازی کنم تا لذت ببرم، اما در واقع احساسات متفاوتی داشتم. من تعجب می کنم اگر اول رفتن خیلی تنها و سخت بود.. چطور بود؟ یک سال و شش ماه برای همه اینجا عادلانه است. احتمالاً در حال حاضر در گذشته برادرم زندگی می کنیم. مدتی است که بیرون رفتهام و همانطور که انتظار میرفت، زمان در بیرون متفاوت میگذرد. جاذبه احساس متفاوتی دارد... همه بدون توجه به غیبت من خوب کار می کنند. داره خوب پیش میره. کمی خالی بود، اما بیش از هر چیز، خیلی خوب بود که بتوانم برای اولین بار بعد از مدت ها با همه اعضا دور هم جمع شویم، یک نوشیدنی بنوشیم و آشکارا صحبت کنیم (حتی اگر بیش از نیمی از آن درباره نظامی...لل). فکر کنم تقریبا ده ماه گذشته چرا من اینقدر دلم برای این افراد تنگ شده بود، اغلب به آنها زنگ می زدم و حالشان را می پرسیدم؟ جین همیشه در مورد آن صحبت می کرد. دلم برای اعضا خیلی تنگ شده شرط می بندم تو هم همینطور. اکنون که پراکنده شده ام و در جایی در گانگوون-دو زندگی می کنم، عمیقاً درک می کنم. وقتی واقعاً او را رو در رو دیدم و با او صحبت کردم، دوباره متوجه شدم چیزهایی که هرگز تغییر نمی کنند، جایی که باید به آن برگردم و چه جور آدمی هستم. برای همه ما زمان معنادار و با ارزشی بود. کجای دیگر سرگردانم؟ همه در دوازدهمین سالگرد سال آینده چگونه خواهند بود؟ دلم برای طراحی و نقاشی تنگ شده است. الان یازده سال گذشته فقط یک سال دیگر است که باید منتظر آن باشیم. ابتدا از گیل جین و هوبی که در آغوش شما هستند خواهش می کنم که مراقب بقیه باشند. تازه فهمیدم که هنوز خیلی ها ما را فراموش نکرده اند و منتظر ما هستند و دوستمان دارند. مثل همیشه، فقط به اعضا فکر می کنم و هر روز را به خوبی پشت سر می گذارم. دوستت دارم. ممنون، نامجون منتظر اوایل تابستان آینده هستم
۲.۹k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.