NO NO NO
PART۱۷
که دیدم یه بیبی چک که مثبته بایه عکس سونوگرافی اونجاست یه خاطره یادم اومد
خاطره:
من و کوک دیشب باهم (وارد جزئیات نمیشم)
امروز جیا با یدونه بیبی چک اومد پیشم
•برو تست بده
_اوف باشه
رفتم
_(جیغ)
•چیشده
_مثبته
•یا علی بیا بریم بیمارستان
_باشه
رفتیم بیمارستان یه عکس هم گرفتیم مثل اینکه چند هفته میشه که باردارم
برش زمانی به فردا:
به جیا رفتیم به کوک بگیم
_سلام
÷سلام
_کوک کجاست
÷(قضیه زندان رو توضیح میده)
_چیییی
•لینا تو برو خونه من حلش میکنم
_باشه
تو راه جانگ مین منو میدزده و منو عذاب میده و منم تصمیم میگیرم که بچه رو بندازم
پایان خاطره
اشکی از صورت افتاد روی گونه هام
$ا/ت اینجا چخبره
•(همه چیز رو توضیح میده)
$ا/ت اشکال نداره تو هنوز جوونی میتونی دوباره باردار شی(ا/ت رو بغل میکنه)
•حالا که حرفش شد اینو بگیر دوباره تست بده
$آره بگیر
_باشه(اشکاشو پاک میکنه)
رفتم و تست دادم که چی من باردارم
_کوککککک
$بله
_داری بابا میشی
$چی
$بیا بغلم
•(جیغ)
در اتاق بازمیشه
○چخبرتونه
●جواب بدین
$من دارم بابا میشم
○چی لینا
همه همو بغل میکنیم
●الان زنگ میزنم به بابات
$بیاین سوپرایزشون کنیم
●باشه
(بابای کوک★)
★سلام
●سلام
●زود بیا خونه ما لینا رو پیدا کردیم
★چی الان میایم
چند دقیقه گذشت که همه اومدن حتی جیمین
$بابا
★بله
$مامان
(مامان کوک☆)
☆بله
$من دارم پدر میشم
★☆چی
_منم دارم مامان میشم
زن عمو و عمو منو بغل میکنن
★لینا به پشت سرت نگاه کن
برگشتم که دیدم کوک زانو زده
$با من ازدواج میکنی
_نه
$چی(تعجب)
_پرسیدن داره معلومه آره
کوک بلند شد حلقه رو کرد تو دستمو منو بوسید
☆●هی
$چیه
★●هیچی ادامه بده
کوک دوباره منو بوسید
☆○هی
$اصن نخواستیم
_(خنده)
_حلقه از کجا آوردی
$جیمین
÷کار خودمه دیگه
★کی میخواین ازدواج کنین
$دوروزه دیگه
●چقدر زود
_$نه
$_خوبه
•اهم اهم حالا که همه هستین من یه چیزی رو میگم
$بگو
×کوک
$چیه
×بیا آشتی
$نه
×تروخدا
$باشه
×کوکی خودمی(همو بغل میکنن)
$دلم برات تنگ شده بود
×منم
•خب خب همگی توجه کنید من با یکی قرارمیزارم
$کی
•ت....تهیونگ
$کشتمت تهیونگ
×ههههههههه
_کوک ولشون کن
$حالا چون تو میگی باشه
●★☆○•×÷اوه
برش زمانی به ۲روز بعد
به خاطر یکی که خیلی کنجکاو بود گذاشتم🍉❤️
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.