عشق جذاب پارت ۵
#عشق_جذاب_پارت_۵
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_جونگ_کوک
این اینجا چی میخواد؟
مگ صبح نگفت کار داره؟
عی بابا ،ایفون زدم و در باز شد و رفتم دم در قبل اینکه در و باز کنم خودش باز کرد،پسره پرو:/
با نیش باز اومد تو
'سلام خشگله دوریت برام مشکله
این چیشی زده اول صبحی انقد شنگوله؟ با قیافه متعجب بش نگا میکرد که با کلی پلاستیک اومد تو و در و بست و رفت سمت اشپزخونه نگا چه پروعه انگار خونه خودشه:||
رفتم تو آشپزخونه که داشت پلاستیک ها رو تخلیه میکرد
اولین پلاستیک توش پره چیپس و پفک و... بود و پلاستیک بعدی شکلات و پاستیل و لواشک
و پلاستیک بعدی هم مواد غذای
برگشت سمتم و لبخند پت و پهنی زد
-اومم،اینا برا چیه؟
'امروز:]
-امروز چه خبره؟
'میفهمی حالا بیا بریم ی فیلم ببینیم و اینا و بخوریم
-تو مگ صبح نگفتی کار داری
'به خاطر تو که تنها نباشی کنسل کردم:]
اینو و گفت با کلی خوراکی رفت سمت تی وی
خوشحال بودم که تنها نیستم ولی نباید بروز بدم پرو میشه
منم رفتم پیشش که داشت فلش و میزد به دستگاه
نشست رو مبل و ی فیلم پلی کرد
-میگم
'هوم؟
-مگ شبا فیلم نمیبینند؟
'با صورتی شیطون برگشت سمتم
'اگ تو بخوای شب می بینیم
منظورش و نفهمیدم نشستم کنارش
-شب هم می بینیم
و زیر لب خنگی گفت که از گوشای تیز من دور نموند
فیلمش هم اکشن بود هم عاشقانه:/
وسطای ماموریت بود که یهو صحنه دار شد
تنها چیزی که مغزم رسید این بود که اونجا و ترک کنم
خواستم بلند شم که دستم و گرفت
'کجا میری؟
-چ..چیز...م..می.میرم..ی.چیز بیارم بخوریم
اشاره کرد به میز
'هنوز خوراکی داریم
و تو ی حرکت ناگهانی دستم و کشید که با باسن مبارک محکم افتادم رو مبل(فک کردین اون جوری میشه؟ز هی خیال باطل😂)
-اییییی مرز داری؟
قهقه سر داد و با صدای نازکی گفت
'آخی عمویی کجات اوخ شد؟
از لحنش خندم گرفت ولی سریع با اخم برگشتم سمتش
-نمیبینی؟زدی باسن مبارکم و داغون کردی
لبخند شیطانی زد که فهمیدم که سوتی دادم
خواست چیزی بگ که ی مشت هواله صورتش کردم:/ (حاجی ناموصاً چرا صورتش؟:| )
و اَل فرار محکم نزدم چون زوری ندارم:|
رفتم تو اتاقم و در و بستم
صداش از تو راهرو میومد
'ات کشتمتتتتت چرا میزنی؟؟
-حقته تا تو باشی که ذهنت و شست و شو بدی
صدای خندش تا اینجا هم اومد
'باش بابا بیا برون کاریت ندارم
-نمیام
'ات بیا بیرون
-نچ
دیگ صداش نیومد
-ته ته؟
....
-رفتی؟
....
بازم هیچ صدایی نیومد فک کردم رفته در و یواش باز کردم که یهو در و هل داد و در تا آخر باز شد،اومد تو .....
لایک؟
شرط:
like:1۵
kament:5
نیگا چه شرط اسونی:/
نرسونید نمیزارم
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_جونگ_کوک
این اینجا چی میخواد؟
مگ صبح نگفت کار داره؟
عی بابا ،ایفون زدم و در باز شد و رفتم دم در قبل اینکه در و باز کنم خودش باز کرد،پسره پرو:/
با نیش باز اومد تو
'سلام خشگله دوریت برام مشکله
این چیشی زده اول صبحی انقد شنگوله؟ با قیافه متعجب بش نگا میکرد که با کلی پلاستیک اومد تو و در و بست و رفت سمت اشپزخونه نگا چه پروعه انگار خونه خودشه:||
رفتم تو آشپزخونه که داشت پلاستیک ها رو تخلیه میکرد
اولین پلاستیک توش پره چیپس و پفک و... بود و پلاستیک بعدی شکلات و پاستیل و لواشک
و پلاستیک بعدی هم مواد غذای
برگشت سمتم و لبخند پت و پهنی زد
-اومم،اینا برا چیه؟
'امروز:]
-امروز چه خبره؟
'میفهمی حالا بیا بریم ی فیلم ببینیم و اینا و بخوریم
-تو مگ صبح نگفتی کار داری
'به خاطر تو که تنها نباشی کنسل کردم:]
اینو و گفت با کلی خوراکی رفت سمت تی وی
خوشحال بودم که تنها نیستم ولی نباید بروز بدم پرو میشه
منم رفتم پیشش که داشت فلش و میزد به دستگاه
نشست رو مبل و ی فیلم پلی کرد
-میگم
'هوم؟
-مگ شبا فیلم نمیبینند؟
'با صورتی شیطون برگشت سمتم
'اگ تو بخوای شب می بینیم
منظورش و نفهمیدم نشستم کنارش
-شب هم می بینیم
و زیر لب خنگی گفت که از گوشای تیز من دور نموند
فیلمش هم اکشن بود هم عاشقانه:/
وسطای ماموریت بود که یهو صحنه دار شد
تنها چیزی که مغزم رسید این بود که اونجا و ترک کنم
خواستم بلند شم که دستم و گرفت
'کجا میری؟
-چ..چیز...م..می.میرم..ی.چیز بیارم بخوریم
اشاره کرد به میز
'هنوز خوراکی داریم
و تو ی حرکت ناگهانی دستم و کشید که با باسن مبارک محکم افتادم رو مبل(فک کردین اون جوری میشه؟ز هی خیال باطل😂)
-اییییی مرز داری؟
قهقه سر داد و با صدای نازکی گفت
'آخی عمویی کجات اوخ شد؟
از لحنش خندم گرفت ولی سریع با اخم برگشتم سمتش
-نمیبینی؟زدی باسن مبارکم و داغون کردی
لبخند شیطانی زد که فهمیدم که سوتی دادم
خواست چیزی بگ که ی مشت هواله صورتش کردم:/ (حاجی ناموصاً چرا صورتش؟:| )
و اَل فرار محکم نزدم چون زوری ندارم:|
رفتم تو اتاقم و در و بستم
صداش از تو راهرو میومد
'ات کشتمتتتتت چرا میزنی؟؟
-حقته تا تو باشی که ذهنت و شست و شو بدی
صدای خندش تا اینجا هم اومد
'باش بابا بیا برون کاریت ندارم
-نمیام
'ات بیا بیرون
-نچ
دیگ صداش نیومد
-ته ته؟
....
-رفتی؟
....
بازم هیچ صدایی نیومد فک کردم رفته در و یواش باز کردم که یهو در و هل داد و در تا آخر باز شد،اومد تو .....
لایک؟
شرط:
like:1۵
kament:5
نیگا چه شرط اسونی:/
نرسونید نمیزارم
۱۴.۵k
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.