مامان جون خوشگل و مهربون من نفس صبا همیشه وقتی از بچگیام
مامان جون خوشگل و مهربون من نفس صبا همیشه وقتی از بچگیام میگی میگی که تو خان ننه میخوندی و کیف میکردم اینکه شعر به اون بلندیو بچه چند ساله حفظ و حفظ بود و برات میخوند و تو عشق میکردی ولی الان نمیدونی چقدر داغونم ازینکه تو رو تخت بیمارستانی و من هیچ کاری ازم برنمیاد اینکه اون چشای خوشگلتو باز کردی ولی دیگه صباتو یادت نیومد فقط مبهم نگام کردی و دلم خون شد از غصه نمیدونی چند روزه با گوش کردن به خان ننه هم دلم میترکه هم بغضم ولی ارومم میکنه به این امید هستم که باز خان ننه خوندنامو یادت بیاد میدونی طاقت دوریتو ندارم عشقم زود خوب شو که منتظریم هممون😥 😥 😥
۱.۲k
۲۰ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.