🌹 شهید عبدالله میثمی🌹
🌹 شهید عبدالله میثمی🌹
💠 هم سلول ...💠
با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند. با یک کمونیست همسلولش کردند.
او هم فهمیده بود عبدالله حساس است. تا آب میآوردند یا غذا، اول میخورد که عبدالله نتواند بخورد.
نماز خواندن و قرآن خواندنِ عبدالله را مسخره میکرد.
شب جمعه بود. دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به دعای کمیل خواندن.
تا رسید به این جمله «خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد»
نتوانست خودش را نگه دارد. افتاد به سجده. خیلی گریه کرد.
سرش را که بلند کرد، دید همسلولیش سرش را گذاشته کف سلول و زار میزند.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_عبدالله_میثمی
#خاکی_ها
💠 ڪانال خـاڪـےها💠
telegram.me/joinchat/AtQMXTwpQdo8yChf_PrD7g
#شهدا
💠 هم سلول ...💠
با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند. با یک کمونیست همسلولش کردند.
او هم فهمیده بود عبدالله حساس است. تا آب میآوردند یا غذا، اول میخورد که عبدالله نتواند بخورد.
نماز خواندن و قرآن خواندنِ عبدالله را مسخره میکرد.
شب جمعه بود. دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به دعای کمیل خواندن.
تا رسید به این جمله «خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد»
نتوانست خودش را نگه دارد. افتاد به سجده. خیلی گریه کرد.
سرش را که بلند کرد، دید همسلولیش سرش را گذاشته کف سلول و زار میزند.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_عبدالله_میثمی
#خاکی_ها
💠 ڪانال خـاڪـےها💠
telegram.me/joinchat/AtQMXTwpQdo8yChf_PrD7g
#شهدا
۶۲۸
۰۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.