مادر کودکش را شیر می دهد

.
مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگتر شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش "مردی" شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکر‍‍ان
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ...

یادمان نرود ؛
همه ی ما شیر مادرمان را خورده ایم ...
دیدگاه ها (۴)

یادتان نرود اتفاق های خوب فقط یکبار برایتان می افتند ...یکبا...

😍❤️من انتخاب کرده‌ام شاد باشم. حتی وقتی هیچ‌چیز آنطورکه می‌خ...

دو پیشکسوت قدیمی سینمای ایرانزنده یاد خانم نادره ( حمیده خیر...

وقتی چترت خداستبذار ابر سرنوشت هر چهمیخواد بباره ... ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط