آمدم با تو سحرها حرفهایم را زدم

آمدم با تو سحرها حرفهایم را زدم
ناله های ربنايم را زدم

بعد از این یک ماه هر چه شد دگر پای خودت
من برای بنده بودن دست و پایم را زدم

خواه می خواهی ببخش و خواه مي خواهی نبخش
من که هر شب آمدم اینجا صدایم را زدم

دست خالی،کیسه خالی، گردن کج بارها
بر در ميخانه ات دست گدايم را زدم

کاشکی باور کنی مردانه توبه کرده ام
کاشکی باور کنی قید خطايم را زدم

زود آمد ضامنم شد زود بخشیدی مرا
تا در صحن علی موسی رضايم را زدم

آخر ماهی خیالم را تو راحت بگو
پای تقدیر تو امضای عطايم را زدم

دست بالا بردم و با بردن نام "حسين"
مهر بالا رفتن دست دعایم را زدم

ماه مهمانی که طی شد کی "محرم" می رسد...
کی ببینم خیمه ی ماه عزایم را زدم... التماست می کنم امسال راهیم کنی...
من که هر شب ناله ی "کرببلايم" را زدم...
دیدگاه ها (۹)

ﺧﺪﺍﯾﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢﺍﻣﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻨﺪﺍﻧﺖ ﻣﺮﺍ ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﮐﺮﺩﭼﻪ ﮐﺴﯽ...

...

آنها شروع به خواندن اسامی کسانی که بايد وارد جهنم می شدند ک...

..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط