من آن شعر بی مخاطب سرگردانم

من آن شعر بی مخاطب سرگردانم
شاعرم مرا سرود اما دوستم نداشت!
بی رمق، خسته و تاریک بود وقتی که مرا می نگاشت!
من آن شعر بی مخاطب سرگردانم
که معشوقی خسته به عاشقی سینه چاک تقدیم اش کرده
معشوقی که افسرده است و بی دلیل
عاشقش را رها کرده!
من آن شعر بی مخاطب سرگردانم
اما شاعر "شعر های بی مخاطب" نیستم!
و نمی آید به این دنیا کسی از من چون من که بگوید دائم : کجاست اینجا و من کیستم!!
.
👤 #عرفان_محمودیان
۵
🌹
دیدگاه ها (۱۲)

منآدمِ دیر رسیدن بودمآدمِ دوست داشتن هایِ دست دومآدمی بودم ک...

⛅ ️🕊 در مـن حرفاییـــست که هنوز نفس می کشند....آرزوهایی که...

.نه کسی منتظر است،نه کسی چشم به راه…نه خیال گذر از کوچه ی ما...

درست است دراین روزهای دونفره کسی را ندارم تاعاشقانه هایمان ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط