📎دانلود کتاب صوتی ابله
📎دانلود کتاب صوتی ابله
⭕️موضوع: رمان
📝نویسنده: فئودور داستایوفسکی
📻راوی: میکائیل شهرستانی
⭕️حجم: 358 مگابایت
🕙زمان: 5 ساعت و 33 دقیقه و 26 ثانیه
https://xip.li/Urq2OK
شاهزاده میشکین که از آخرین بازماندههای یک خاندان ورشکسته اشرافی است، از بیماری صرع رنج می برد. پس از چهار سال تلاش برای معالجه از سوئیس به روسیه برمیگردد. شاهزاده که به آگلائه علاقه مند است، رسماً از او خواستگاری می کند. اما آگلائه ...
شاهزاده میشکین پس از چهار سال معالجه در مؤسسه درمانی اشنایدر سوئیس، با یک قطار درجه سه، به روسیه برمیگردد و بی درنگ به سراغ یکی از اقوام بسیار دورش میرود؛ خانم الیزابت پروکوفیونا که همسر یک ژنرال بازنشسته ارتش است. در دفتر کار ژنرال عکس زنی به نام «ناستازی فیلیپونا» وجود دارد. ناستازی که در نوجوانی قربانی هوسرانیهای مردی به نام «ایوانویچ توتسکی» شده بود، اکنون اعتمادش را به همه مردان از دست داده است.
شاهزاده میشکین برای رسیدگی به امور مالی ارثیه به جا مانده از خالهاش به مسکو میرود. شش ماه پس از این ماجرا، شاهزاده میشکین که حالا دیگر وضع مالی خوبی دارد، در بازگشت از مسکو به سراغ لبدوف میرود و در طول گفتوگویشان متوجه میشود که ناستازی دو بار و آن هم درست هنگام مراسم عقد از دست رگوژین فرار کرده، در حال حاضر تنها زندگی میکند.
لبدوف متوجه وضع پریشان شاهزاده شده و به او پیشنهاد می کند که مدتی در منطقه ییلاقی به پابلوفسک استراحت کند. میشکین این پیشنهاد را میپذیرد. او که به آگلائه علاقهمند است، رسماً از او خواستگاری می کند. اما آگلائه فکر می کند شاهزاده در واقع عاشق ناستازی است و فقط به شرطی ازدواج را میپذیرد که این ابراز عضق در حضور ناستازی انجام شود. شاهزاده گرچه عمل به این شرط را برای خودش سخت و دشوار میبیند، اما ناگزیر قبول میکند. ولی رنجی که در صورت و چشمان ناستازی نقش بسته او را تحت تأثیر قرار میدهد و زمانی که باید ناستازی را ترک کند و عشقش خودش را به آگلائه ثابت کند، کنار ناستازی می ماند و به او قول ازدواج میدهد. #ابله #فئودور_داستایوفسکی
🆔 @Romandaryaa
⭕️موضوع: رمان
📝نویسنده: فئودور داستایوفسکی
📻راوی: میکائیل شهرستانی
⭕️حجم: 358 مگابایت
🕙زمان: 5 ساعت و 33 دقیقه و 26 ثانیه
https://xip.li/Urq2OK
شاهزاده میشکین که از آخرین بازماندههای یک خاندان ورشکسته اشرافی است، از بیماری صرع رنج می برد. پس از چهار سال تلاش برای معالجه از سوئیس به روسیه برمیگردد. شاهزاده که به آگلائه علاقه مند است، رسماً از او خواستگاری می کند. اما آگلائه ...
شاهزاده میشکین پس از چهار سال معالجه در مؤسسه درمانی اشنایدر سوئیس، با یک قطار درجه سه، به روسیه برمیگردد و بی درنگ به سراغ یکی از اقوام بسیار دورش میرود؛ خانم الیزابت پروکوفیونا که همسر یک ژنرال بازنشسته ارتش است. در دفتر کار ژنرال عکس زنی به نام «ناستازی فیلیپونا» وجود دارد. ناستازی که در نوجوانی قربانی هوسرانیهای مردی به نام «ایوانویچ توتسکی» شده بود، اکنون اعتمادش را به همه مردان از دست داده است.
شاهزاده میشکین برای رسیدگی به امور مالی ارثیه به جا مانده از خالهاش به مسکو میرود. شش ماه پس از این ماجرا، شاهزاده میشکین که حالا دیگر وضع مالی خوبی دارد، در بازگشت از مسکو به سراغ لبدوف میرود و در طول گفتوگویشان متوجه میشود که ناستازی دو بار و آن هم درست هنگام مراسم عقد از دست رگوژین فرار کرده، در حال حاضر تنها زندگی میکند.
لبدوف متوجه وضع پریشان شاهزاده شده و به او پیشنهاد می کند که مدتی در منطقه ییلاقی به پابلوفسک استراحت کند. میشکین این پیشنهاد را میپذیرد. او که به آگلائه علاقهمند است، رسماً از او خواستگاری می کند. اما آگلائه فکر می کند شاهزاده در واقع عاشق ناستازی است و فقط به شرطی ازدواج را میپذیرد که این ابراز عضق در حضور ناستازی انجام شود. شاهزاده گرچه عمل به این شرط را برای خودش سخت و دشوار میبیند، اما ناگزیر قبول میکند. ولی رنجی که در صورت و چشمان ناستازی نقش بسته او را تحت تأثیر قرار میدهد و زمانی که باید ناستازی را ترک کند و عشقش خودش را به آگلائه ثابت کند، کنار ناستازی می ماند و به او قول ازدواج میدهد. #ابله #فئودور_داستایوفسکی
🆔 @Romandaryaa
۸.۸k
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.