یکی از شاگردان شهید علی خلیلی

یکی از شاگردان شهید علی خلیلی:

۱- مدتی از آشنایی من با علی آقا می گذشت. در طول این مدت همیشه توی کارهایم کمکم می کرد… طلبه ی نورانی و خاکی ای که مربی من شده بود، من رو به این فکر انداخته بود که طلبه بشم. بهش گفتم علی آقا میشه من هم طلبه بشم؟ بعد از کلی صحبت که باهام کرد و از تصمیمم مطمئن شد، افتاد دنبال کارهام. حتی هزینه ی ثبت نام رو هم خودش داد و تا آخر کار کنارم بود…

۲- توی پیاده روی اربعین(شهید علی خلیلی، بعد از مجروح شدن، با وجود مصدومیت، دوبار در پیاده روی اربعین حسینی شرکت کرده بود) همه جا غذا میدن. رفتم غذا گرفتم و آوردم اما علی آقا نخورد. گفت: توی کربلا گوشت خوردن مکروهه. بیا بریم یه غذای دیگه بگیریم
دیدگاه ها (۱۲)

#خط_در_گرافیک #ذکر_یا_رقیب

#خط_در_گرافیک #ذکر_یا_رقیب

اول یاد بگیریم چه جور چادر سرمون کنیم... بعد بیاییم بگیم اره...

خخخخخخخخخ دوستان همراهی کنید!!

#Gentlemans_husband#season_Third#part_288تا به خودم اومدم دی...

قلب یخیپارت ۹ببخشید که دیر گذاشتم برای جبران فردا پنج پارت پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط