از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری؟
از دیوانهای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری؟
دیوانه خندید و گفت: عشقم را .
گفتند: عشقت کیست؟
گفت: عشقی ندارم .
خندیدند و گفتند: برای عشقت حاضری چه کارها کنی؟
گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم
دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ، میپرستمش ، بیوفایی نمیکنم ، با او مهربان خواهم بود ، برایش فداکاری خواهم کرد ، ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم
گفتند : ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد و بیوفا بود ، اگر ترکت کرد چه ؟
اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من دیوانه نمیشدم .
دیوانه خندید و گفت: عشقم را .
گفتند: عشقت کیست؟
گفت: عشقی ندارم .
خندیدند و گفتند: برای عشقت حاضری چه کارها کنی؟
گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم
دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ، میپرستمش ، بیوفایی نمیکنم ، با او مهربان خواهم بود ، برایش فداکاری خواهم کرد ، ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم
گفتند : ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد و بیوفا بود ، اگر ترکت کرد چه ؟
اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من دیوانه نمیشدم .
۱.۲k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.