چندپارتیجونگکوک

#چندپارتی‌جونگ‌کوک
درخواستی

This is a gamble..


"جوجه":kook

"جونم؟":Victoria

از روی صندلی بلند شد و از پشت بغلش کرد.

"نمیخوای بیای پیش من؟":kook

یه نفس عمیق کشید.

"مگه الان نیستم؟":Victoria

"اه... خودتو به اون راه نزن.. منظورم این نبود. کِی همیشگی میای پیشم؟ نمیخوای با من زندگی کنی پرنسس؟؟ من نمیتونم هفته‌ای یک بار ببینمت. من بیشتر میخوام. میخوام تماما واسه من باشی. تمام وجودتو میخوام":kook

غذا و گاز رو ول کرد. برگشت سمتش و دست‌هاشو دور گردنش حلقه کرد.

"میدونی که نمیتونم. بابام ازم خوشش نمیادا! ولی ولمم نمیکنه برم. نمیدونم... چی از جونم میخواد..":Victoria

سرش‌رو تو گردن دختر فرو برد. عطر تنشو نفس کشید و رو گردنش لب زد:

"اگه... من بتونم بیارمت چی؟":kook

"نمیخوام آسیب ببینه. با اینکه اذیتم میکنه... ولی جونگ‌کوک اون بابامه طبیعی...":Victoria

حرفش با قرار گرفتن لب‌های پسر روی لب‌هاش قطع شد.
بعد چند لحظه ازش جدا شد و تن ظریفش‌رو بغل کرد.

"بدون دردوخون ریزی.. و بدون اینکه کسی آسیب ببینه. قبوله؟؟":kook

ویکتوریا با چشم های بغض آلود و نگاهی مظلوم به جونگ‌کوک خیره شد و به نشانه تائید سرشو تکون داد.

"اوهوم":Victoria

'پایان فلش بک'
دیدگاه ها (۷)

#چندپارتی‌جونگ‌کوکدرخواستیThis is a gamble..p³'last part'"می...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"Teaser"من داشتم زندگیمو میکردم. تو سرو...

#چندپارتی‌جونگ‌کوکدرخواستیThis is a gamble..p¹"جناب کیم... ب...

#دوپارتی‌جونگ‌کوکp²"⁵⁰⁵"تلفن قطع شد... دستش رو گذاشت رو قلبش...

black flower(p,238)

black flower(p,335)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط