پشت سنگر بلندی

پُشتِ سَنگرِ بلندی
از " غرور " پناه گرفته ام
و فَقَط
دِلتنگی هایم را
شَب به شَب
رویِ کاغذ ها میبارم
به گُمانم
من مَغرورترین مغلوبِ " جنگِ احساس " در این جَهانم ...♥
دیدگاه ها (۱)

هَمیشه دِلهُره دارَماز این به هَم نَرسیدنکَسی سُراغ نَداریتو...

جلویِ پایِ بَعضی ها باید یک خط بکشیم وبگوییم:ببین فلانی جانم...

برایِ دلِ خودم سخته بدونم تَولدشه و نتونم تَبریک بگم...فَقَط...

بی بَهانه سَلامتاریخِ تَولد بهانه ایست تا فراموش نکنی آمدنت ...

تو این هجوم درد تنهایی یه مردغم نبودنت با زندگیم چه کردروزای...

صبح است و شهر ،زیرِ بارانِ نم‌نمِ پاییزی، بویِ دلتنگی می‌دهد...

حس می‌کنم دیگه جایی ندارم تو این دنیا...نه برای بودن، نه برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط