خوشحالم از اینکه به من افتاد نگاهت
خوشحالم از اینکه... به من افتاد... نگاهت
از این که شدم یوسف و ، ماندم ته چاهت
عاشق ، همه ی مردم شهرند به چشمی ،
جز من... که کنم حال ، به آهنگ سه گاهت
معشوقه ی شان ، می رود و ، راز... نگویند
هرچند ... بگویند: خدا ، پشت و پناهت
تو در بری اما... ، همه ی راز... تو هستی
کی می روی آخر... که شوم چشم به راهت
گاهی شده ام... متحد حضرت شیطان،
این جنگ درونیست ، بگیرم... به پناهت
صد بیت نوشتم، به تن خاکی نا پاک ،
بگذار بگیرد... بدنم ، بوی پگاهت..❤ ️
از این که شدم یوسف و ، ماندم ته چاهت
عاشق ، همه ی مردم شهرند به چشمی ،
جز من... که کنم حال ، به آهنگ سه گاهت
معشوقه ی شان ، می رود و ، راز... نگویند
هرچند ... بگویند: خدا ، پشت و پناهت
تو در بری اما... ، همه ی راز... تو هستی
کی می روی آخر... که شوم چشم به راهت
گاهی شده ام... متحد حضرت شیطان،
این جنگ درونیست ، بگیرم... به پناهت
صد بیت نوشتم، به تن خاکی نا پاک ،
بگذار بگیرد... بدنم ، بوی پگاهت..❤ ️
- ۱.۸k
- ۳۰ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط