کاش یکی بود گریه میکردم روبه روش، حرفای توی سرم رو با صدا
کاش یکی بود گریه میکردم روبه روش، حرفای توی سرم رو با صدای بلند داد میزدم و حتی شده فوش میدادم و مشت میکوبیدم به سینهاش انقدری که دستام خسته شن و مغزم خالی و بعدش بغلم میکرد و هیچی نمیگفت و آخر تموم اینا یه بطری بزرگ شیرکاکائو میداد بهم و بعدشم میرفت مثل کسی ک نمیدونه کیم و فقط گوش شده برای دردام.
۲.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.