فیک منتظر میمونم حتی به اشتباه
پارت 10
ویو کوک
توی چت
وا چرا اینجوری میکنه این.. اصلا به من چه چرا برای من مهمه!؟
چی.. روم کراشهههههه اهم کوک اروم باش اصلا ری اکشنی نشون نده..
یعنی واقعا منو دوس داره.. من چرا ضربان قلبم رفت بالا چرا خدافظی کرد ناراحت شدم و دلم میخواست بیشتر باهاش حرف بزنم..
بیخیال یه حس زود گذره.. بهتر با جیسو گرم بگیرم که اینو فراموش کنم اره..
اع جیمین داره زنگ میزنه
مکالمه کوک و جیمین
جیمین:چطوری غول بیابونی
کوک:جیمین بس کن
جیمین:اوکی ببخشید.. میای امشب بریم بیرون.. تهیونگ قبول کرد
کوک:اوکی
جیمین:خوب ساعت 7نیم اماده باش
کوک:اوکی فعلا
جیمین:بای
ویو جیمین
جیمین:ا.تتتتتت
ا. ت:بلههه
جیمین:من میرم بخوابم ساعت 6 منو بیدار کن
ا. ت:به من چه بعدشم چرا!؟
جیمین:میخوام با بچه ها برم بیرون
ا. ت:بچه ها!؟ اها تهیونگ و اونیکی اسمش چی بود!؟ ولی من چرا تاحالا ندیدمش
جیمین:چیه دوس داری ببینیش!؟ اسمش جئون جون... اع گوشیم داره زنگ میخوره بیخیال من برم ساعت 6بیدارم کن
ا. ت:باشه
چرا هیچ وقت اسم اون یارو رو نمیشه.. اصلا به من چه بیخیال..
ویو بار
جیمین:کوک چته تو خودتی!؟
تهیونگ:اره جیمین راست میگه چته!؟
کوک:راستش اون دختره بهم اعتراف کرده..
تهیونگ و جیمین:چیییی واقعاااا
کوک:اوم اره
جیمین:خوب چی شد
کوک:هیچی
جیمین:هوف بیخیال زد حال
کوک:میشه دربارش حرف نزنیم بیاین خوش بگذرونیم
تهیونگ و جیمین:اوکی
ویو 2ساعت بعد
تهیونگ:بچه ها جنی زنگ زده میگه برم خونه مامان کارم داره پس فعلا
جیمین:اون باش منم برم پیش ا... اصلا حلال زادس.. الو بله
ا. ت:ترو خدا بیا خونههههه من میترسممم (داد و بغض)
جیمین:چی چیشدهههه هااااا
ا. ت:فقط بیا خونه خودتو برسون سریععععع(گریه کم)
جیمین:باشه باشه الان میام اروم باش
کوک:چیشده!؟
جیمین:نمیدونم زنگ زده میگه سریع بیا خونه من باید برم پیش ا...
تهیونگ:خو بیا من میرسونمت (وسط حرفش میپره)
جیمین:من برم خدافظ
ویو کوک
چرا هرموقع میخواد اسم اونو بگه نمیگه.. بیخیال به من چه اصلا..
.
چندروز بعد.
.
.
ادامه دارد.
.
بچه ها حمایتا خیلی کمه.. اگه از فیک خوشتون نمیاد ادامه ندم!؟
.
#فیکشن
#فیک_جونگ_کوک
#وانشات
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.