من و این حال پریشان چه به هم می آییم

من و این حال پریشان چه به هم می آییم
من و این بغض فراوان چه به هم می آییم

بی تو آواره ی شب گرد خیابان شده ام
من و شب های خیابان چه به هم می آییم

زیر باران بروم اشک بریزم نم نم
من و این نم نم باران چه به هم می آییم

از غمت ناله کنم، گریه کنم از دوری
من و این گوهر مژگان چه به هم می آییم

بی تو این خانه چه دلگیر چه غمگین شده است
من و این خانه ی ویران چه به هم می آییم
دیدگاه ها (۱)

اموت حسره وقهر لو لحظه تنسانیوک ارضی اعیش بسجن لو انت سجانیی...

أرید أفهم حبیبی شبیک زعلآنوعلی تدلع وصآیر انآآآنیولگ أنت جبل...

"عشق"یعنی ؛بودنت حال مرا ،شیدا کند، !عشق یعنی؛رفتنت"قلب "مرا...

یا حبیبتینومنی إعله ایدک من یجی اللیلوشوف شگد️ عشگ بعیونی شا...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

🥀🕊💔😭دارد زمان آمدنت دیر می شوددارد جوان سینه زنت پیر می شودو...

🥀🕊💔😭دارد زمان آمدنت دیر می شوددارد جوان سینه زنت پیر می شودو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط