وقتی که از همه بریده بودم فقط «او» بود
وقتی که از همه بریده بودم فقط «او» بود
که بی هیچ چشم داشتی هوایم را داشت
«خدا» را میگویم وقتی همه سعی بر زمین
زدنم داشتند دستان مرا محکم میگرفت
و مرا بالاتر میکشیدتا از گزندشان در امان باشم
هرکجا کسی دوستم نداشت او دوستم داشت
او بزرگتر از هرچیزی است که در ذهن میگنجد
یادت باشه اگر چه گاهی تکه ابری جلویِ
تابش خورشید رو میگیره ولی خورشید پابر
جاست نگذارید لکههای ابر غم و مشکلات
مانع تابش خورشید به زندگیت بشه
غصه چرا؟ تو «او» را داری
#خدا
#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی
#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
که بی هیچ چشم داشتی هوایم را داشت
«خدا» را میگویم وقتی همه سعی بر زمین
زدنم داشتند دستان مرا محکم میگرفت
و مرا بالاتر میکشیدتا از گزندشان در امان باشم
هرکجا کسی دوستم نداشت او دوستم داشت
او بزرگتر از هرچیزی است که در ذهن میگنجد
یادت باشه اگر چه گاهی تکه ابری جلویِ
تابش خورشید رو میگیره ولی خورشید پابر
جاست نگذارید لکههای ابر غم و مشکلات
مانع تابش خورشید به زندگیت بشه
غصه چرا؟ تو «او» را داری
#خدا
#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی
#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
۱۰.۹k
۲۵ آبان ۱۴۰۲