فیک کاچان🌚🍷
فیک کاچان🌚🍷
part 15
پرش زمانی به صبح روز بعد در مدرسه
کاچان پیش شوتو می نشست و اون روز شوتو دیر کرده بود. کم کم داشت نگران میشد. گوشیش رو دراورد تا بهش زنگ بزنه که در باز شد و تودوروکی اومد تو.
کاچان: کجا بودی تا الان؟
شوتو: به تو ربطی نداره!
کاچان: چرا چشمات قرمزه؟
شوتو: بازم بهت مربوط نیست!
کاچان: گریه کردی نه؟ فهمیدم!
شوتو: خب حالا که فهمیدی دردی به حالت دوا میکنه؟( با داد)
بعدش هم خودشو پرت کرد رو نیمکت.
کاچان یه نگاه به اینور و اونور کرد و محکم شوتو رو گرفت تو بغلش. شوتو هم اروم اروم تو بغلش گریه می کرد.
شرمنده بیشتر از این در توانم نیست.
ولی واقعا قول میدم فردا و پنجشنبه جمعه کلی بزارم حال کنین. البته شنبه امتحان علوم دارم امتحان ترم🤐😬
part 15
پرش زمانی به صبح روز بعد در مدرسه
کاچان پیش شوتو می نشست و اون روز شوتو دیر کرده بود. کم کم داشت نگران میشد. گوشیش رو دراورد تا بهش زنگ بزنه که در باز شد و تودوروکی اومد تو.
کاچان: کجا بودی تا الان؟
شوتو: به تو ربطی نداره!
کاچان: چرا چشمات قرمزه؟
شوتو: بازم بهت مربوط نیست!
کاچان: گریه کردی نه؟ فهمیدم!
شوتو: خب حالا که فهمیدی دردی به حالت دوا میکنه؟( با داد)
بعدش هم خودشو پرت کرد رو نیمکت.
کاچان یه نگاه به اینور و اونور کرد و محکم شوتو رو گرفت تو بغلش. شوتو هم اروم اروم تو بغلش گریه می کرد.
شرمنده بیشتر از این در توانم نیست.
ولی واقعا قول میدم فردا و پنجشنبه جمعه کلی بزارم حال کنین. البته شنبه امتحان علوم دارم امتحان ترم🤐😬
۳.۷k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.