پارت یک (منــ و کوکیــ💜💙)
پارت یک (منــ و کوکیــ💜💙)
ا.ت ویو
من یه دختر ارمی هستم دختری که حتی بخاطر بابام حق نداشتم راجع به پسرای بی تی اس تو خونمون حرف بزنم 😭 ولی یه روز صبح بیدار شدم و بدون هیچ ترسی گفتم:میخوام برم کنسرت بی تی اس... بابام کلی عصبانی شد اول ولی انقدر جمله مو تکرار کردم و رفتم رو اعصابش(😂✌) گفت: برو ولی من راضی نیستم. من:برام مهم نیست تا کی میخوام تحمل کنم. بابام : پس برو. من : باشه میرممممم😌. رفتم تو اتاقم و در رو محکم کوبیدم روهم.... کلی رو عکسای کوکی عر زدم و با خودم گفتم:چرا من بدبخت حق ندارم حتی به عنوان یک هوادار عشقمو (کوکی) ببینم😭😭😭😭تا شب از اتاقم حتی برای خوردن غذا بیرون نرفتم. دیگه انقدر ضعف داشتم همونجا احساس کردم پلکام سنگین شد و خوابم برد😴 با صدای باز شدن در اتاقم از خواب پریدم بابام بود😫 بابام:بیا اینم پول برای خودت بلیط بگیر و برو کره و کنسرت اون گروهه اسمش چی بود... من: بی تی اسسسسس😸😸😸😸. بابام : همون حالا. من:بابا شوخی نمیکنی که؟. بابام:علاقه توام مگه.... انقدر ذوق داشتم حتی ازش نپرسیدم واسه چی بعد از نود و بوقی بهم اجازه داده ولی خب الان این مسأله برام اولویت نداره مثل دیوونه ها میدوم سمت گوشیم و دنبال بلیط میگردم یدونه برای فردا صبح ساعت ۱۰ هست کنسرت بی تی اس هم که دو روز دیگه س اووووه خدا رو شکر😓😓😓باید تا تنور داغه نون رو بچسبونم پس بلیط رو میخرم برسم کره هم که درجا بلیطم برای کنسرت رو میگرم😍😍😍😍😍 ساعت ۱ شب شده😫ولی خدا رو شکر وسایلم همه جمع و جوره از البوم و ارمی بمب گرفته تا لباسام.... فردا صبح:ای وای ساعت چنده؟ عررررررر ساعت ۹ شده یکساعت دیگه پرواز دارم مثل فرفره خودمو جمع و جور میکنم و اژانس میگرم و به سمت فرودگاه راه میفتم 🏃🏃🏃🏃🏃🏃 وقتی به موقع میرسم فرودگاه کلی خدا رو شکر میکنم🙏🙏🙏 و سوار هواپیما میشم....بعد از پرواز... : باورم نمیشه رسیدم کرههههه میشنوم گوشیم داره زنگ میخوره 📱📱 بابامه... جوابشو میدم و بهش خبر میدم که رسیدم❀❀❀❀و بعد میخوام کم کم راه بیفتم سمت هتلم که یکی دستمو میگیره و میکشه سمت خودش... من😨😨😨😨😨او او... اون کوکی بود. کوکی: دختر جون حواست کجاست نزدیک بود پات گیر کنه به اون دیواره کوچیک 😊😊😊. من:تو... شما کوکی...چیز یعنی جئون جونگ کوک عضو گروه بی تی اس هستین؟کوکی:اره، ارمی هستی؟. من اشکم در اومد تو همون حالت به کوکی میگم:حتی... حتی باورم نمیشد یه روز بتونم بیام کنسرتتون😭😭😭😭 اصلا نمی تونم باور کنم 😭. همینجوری داشتم گریه میکردم که دیدم یهو تو بغل کوکی ام(کوکی لاورا زنده اید؟ 😂✌) کوکی:چشای عروسکی خوشگلتو خراب نکن الان که اینجایی... . من همینجوری داشتم گریه میکردم که بدنم به لرزه افتاد. کوکی:...
خب نظرتون؟
ا.ت ویو
من یه دختر ارمی هستم دختری که حتی بخاطر بابام حق نداشتم راجع به پسرای بی تی اس تو خونمون حرف بزنم 😭 ولی یه روز صبح بیدار شدم و بدون هیچ ترسی گفتم:میخوام برم کنسرت بی تی اس... بابام کلی عصبانی شد اول ولی انقدر جمله مو تکرار کردم و رفتم رو اعصابش(😂✌) گفت: برو ولی من راضی نیستم. من:برام مهم نیست تا کی میخوام تحمل کنم. بابام : پس برو. من : باشه میرممممم😌. رفتم تو اتاقم و در رو محکم کوبیدم روهم.... کلی رو عکسای کوکی عر زدم و با خودم گفتم:چرا من بدبخت حق ندارم حتی به عنوان یک هوادار عشقمو (کوکی) ببینم😭😭😭😭تا شب از اتاقم حتی برای خوردن غذا بیرون نرفتم. دیگه انقدر ضعف داشتم همونجا احساس کردم پلکام سنگین شد و خوابم برد😴 با صدای باز شدن در اتاقم از خواب پریدم بابام بود😫 بابام:بیا اینم پول برای خودت بلیط بگیر و برو کره و کنسرت اون گروهه اسمش چی بود... من: بی تی اسسسسس😸😸😸😸. بابام : همون حالا. من:بابا شوخی نمیکنی که؟. بابام:علاقه توام مگه.... انقدر ذوق داشتم حتی ازش نپرسیدم واسه چی بعد از نود و بوقی بهم اجازه داده ولی خب الان این مسأله برام اولویت نداره مثل دیوونه ها میدوم سمت گوشیم و دنبال بلیط میگردم یدونه برای فردا صبح ساعت ۱۰ هست کنسرت بی تی اس هم که دو روز دیگه س اووووه خدا رو شکر😓😓😓باید تا تنور داغه نون رو بچسبونم پس بلیط رو میخرم برسم کره هم که درجا بلیطم برای کنسرت رو میگرم😍😍😍😍😍 ساعت ۱ شب شده😫ولی خدا رو شکر وسایلم همه جمع و جوره از البوم و ارمی بمب گرفته تا لباسام.... فردا صبح:ای وای ساعت چنده؟ عررررررر ساعت ۹ شده یکساعت دیگه پرواز دارم مثل فرفره خودمو جمع و جور میکنم و اژانس میگرم و به سمت فرودگاه راه میفتم 🏃🏃🏃🏃🏃🏃 وقتی به موقع میرسم فرودگاه کلی خدا رو شکر میکنم🙏🙏🙏 و سوار هواپیما میشم....بعد از پرواز... : باورم نمیشه رسیدم کرههههه میشنوم گوشیم داره زنگ میخوره 📱📱 بابامه... جوابشو میدم و بهش خبر میدم که رسیدم❀❀❀❀و بعد میخوام کم کم راه بیفتم سمت هتلم که یکی دستمو میگیره و میکشه سمت خودش... من😨😨😨😨😨او او... اون کوکی بود. کوکی: دختر جون حواست کجاست نزدیک بود پات گیر کنه به اون دیواره کوچیک 😊😊😊. من:تو... شما کوکی...چیز یعنی جئون جونگ کوک عضو گروه بی تی اس هستین؟کوکی:اره، ارمی هستی؟. من اشکم در اومد تو همون حالت به کوکی میگم:حتی... حتی باورم نمیشد یه روز بتونم بیام کنسرتتون😭😭😭😭 اصلا نمی تونم باور کنم 😭. همینجوری داشتم گریه میکردم که دیدم یهو تو بغل کوکی ام(کوکی لاورا زنده اید؟ 😂✌) کوکی:چشای عروسکی خوشگلتو خراب نکن الان که اینجایی... . من همینجوری داشتم گریه میکردم که بدنم به لرزه افتاد. کوکی:...
خب نظرتون؟
۴.۳k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.