سلآمـ سلآمـ واقعا عذر که آپ کردن قسمت 2 طول کشید{وجدآنن س
سلآمـ سلآمـ واقعا عذر که آپ کردن قسمت 2 طول کشید{وجدآنن سرمـ شلوغ بود} الان قسمت 2 رومیزارم 10شبـ قسمت 3 رو {ی مقدار طولانی وکشداره اما دلیلشو اخرا گفتم چرا}
{لطفا مثل دفعه ی قبل حمایت کنیدو نظرتونو بگید
اگه قسمت .رو نخوندین وتازه ا زدنبال کننده های این رمانید ب ای نتادرس زیر برید وتو کامنتای این پست اعلام کنید که شماهم میخواین دنبال کننده ی رمان باشید
http://wisgoon.com/pin/20647138/
اکسولزلَند
قسمتـ2
_________ـــــــ______________________
سوهـو: آه پسره ی اکبیری-_- فکـ کرده که کیه پسروزیر خارجه یا رئیس جمهور
چنـ: مَنـ که حس شیشمم میگه افتآدیمـ تو دردسر
سوهو: مثلا چه دردسری
دی او:دردسری مثل اینکه اون پسر رئیس گووانچی باشه^.^
سوهو:بآمنـ شوخی نکنـ من قلبمـ ضعیفهـِ
بکی:{آهی میکشه وبا نگاه غمگینی ب سوهو میگه}حقیقتـ همیشه تلخهـِ پدر من.
سوهو:شمآ که منو تنهآ نمیزآرینـ؟؟؟؟؟؟مگه نه؟
شیومین: عَ بِ خشکی شآنس نودلمـون تموم شده-_- من میرم نودل بگیرم
دی او: عآآآآآآآآآ واسا منم میام
چآن: بکی جآن من ی کآر نیمه تمومی بآ تو دآرم
بکـ: آآآآآرآس میگی بآاجآزه تون سوهو
چن: آآ فکـ کنم گوشیمـ زنگـ میخوره
سوهو: {ع پشت لباسشو میکشم و نگهش میدارم}توکدومـ گوری میری واسا همینجآ
حآلآ چه خآکی تو سرکنیم این مغز فندفقتو گردو کن وبگو چه گوهی بخوریمـ
چن:نظریه ی 1یـِ وقتـ قرآرباهاش بزآریم ومعذرت خوآهی کنیمـ
نظریه ی 2:بآشرآیطش جور بیآیمـ-.-
نظریه ی 3:مذآکرتـ 1+2اجرآکنیم
سوهو: نظریه ی بهتری ندآری؟
چنـ: نظریه ی آخر شبآنه بِ خونشـ حمله کنیمـ دآرشـ بزنیمـ وبآ تهدید جونشـ ازشـ بخوآیمـ چیزی گزآرش نده
البته این اخریش نظریه ی...
سوهو:بروچندتآ لبآس سِیاه وبآیِ چندتـا مآسکـ سیآه بگیر
چن:شوخی جالبی نبود
سوهو:ببین چآقو فلزی همـ بخر
چن:جآآآآآآآآآآآآآآآآآآآن0__________________0
سوهو:دِگمشو برو
چن:-_-
چن: آه معلومـ نیسـ این گووانچی چی دآره که اینقدر سوهو عین چی ازشـ میترسه
تف ب این شانس اصلا چرا همیشه من بآید بیفتم تو دردسر آه اصلا تهدید با کد وم ت نوشته میشه -_-
{دآشتم غر زدنآمو میزدم ومیخواستم ماشینو روشن کنم که}
چآنبک: هِ ی چن این چهارتا چشا حوآسش بِ توس فمیدی؟
چن: اینارو کجام جآ بدم
{ از عقب دستی رو شونه اش میزآرمـومیگمـ}
شیومین:چپـ قلبت جا خال ی هست؟اونجا جا بده
دی او{نه بیخیال درست بزار مارو وسط دلت}
چن: نگاهی ب شیشه ی ماشین میکنمو میبینم3تا منگل عین بزغاله با اون هیکلشون نشستن عقب ماشین نگاهی ب بغلم میکنمو وچش باقالی با قیافه ی پنگوئنیش لبخند مثلا منو خر کنی میزنه-_-
{چن: سرمو 1بار نه 2بار نه 5بار میکوبم رو فرمون لعنتی لعنتی لعنتیییی لعنتییییییی لعنتییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دی او: آرآمش خودتو حفظ کن دآدآشم.
چن: صرفا همتون میخواستین اصل بار بیفته رو دوش من ؟ بعد ب جمع من بپیوندین.
بکهیون: ععع چن بآر اولمون نیس که
{منظورش اینکه بار اولی نیست که نامردی میکنیم بار اصلیو میندازیم رو دوشت:/}
چن: چآره ی دیگه ای ندآشتم بآید بآ اینـ چهآرتاکنآر میومدمـ تو رآه بودیمـ که
چآن حآلآ اون لبآس سیآه وآقعا بنظرت پیشنهآد خوبیه؟
شیومین عآ من ی مغآزه میشنآسم مآسکـ فروشی همه چی دآره دست چپ بپیچی میرسیم انتهای خیابون ب مغازه اش
بکـ: منمـ چآقوی فلزی رو میدونم ع کجا بآید بگیرم
دی او:ولی لباس گل گلی بگیریم کمتر شک میکننا
چن:0_______________________0
شمآ فآل گوش وآیستآدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چآن:چی؟؟؟؟مآ؟؟نههههه
بک: ع دور شنیدیم
چآن : عآآآآ عآا رآس میگه ع دور شنیدیم
{پررویی اکسو در این حد؟ نوبره وآلا }
چن: بعد از 3ساعت بآزآر علافی گشتنو گشتن: با اون قیمتآ جورآب زنونه ی سیآه برآی مآسکـ وچندتا لبآس وشلوآرک گل گلی وی چآقوی پلآستیکی شد کل خرید مآبرآی عملیآتـ نجات یافتن*-*-
سختر از تهدید اون یآرو رآضی کردنـ سوهو وآس اینکه این 4تآ هم بآما بیآن
__- اکثر توکارای گروهی بآمآ یآ چآن ریده یا بکـ یآ شیومین خرآب کرده یآ دی او گند زده
خلآصه سوهو رو ع خر شیطون آوردیمـ پاِیین وراضی شد این 4تا م بِیآن
چن: حآلا شمآ فرض کنید 6 تـا آدم بآ جورآب زنونه ی که ب سرمون کردیمـ وپیرهن گل گلی وشلوارک انگری برد وگلگلی هلک وهلک وهلک میخوایم بریم شبانه حمله کنیم ضآیعه نی تروخدا 6تآ ادم؟یِ لشکربرآ ی تهدید؟
خلاصه ساعت 1شب شد وجورآب زنونه های که ب شدت ضآیعه وخنده دارمون کرده بودن ب سر کردیم
البته ناگفته نماند که این جوراب زنونه ها خودشون ی دردسر داشتن اون که شیومین بود:من نمیتونم گشنگیو تحمل کنموجوراب زنون رو سرمـ کنم
مآ: خوب بمون خونه
شیومین: خونه؟ نه بیخیال کلوچه ها
{لطفا مثل دفعه ی قبل حمایت کنیدو نظرتونو بگید
اگه قسمت .رو نخوندین وتازه ا زدنبال کننده های این رمانید ب ای نتادرس زیر برید وتو کامنتای این پست اعلام کنید که شماهم میخواین دنبال کننده ی رمان باشید
http://wisgoon.com/pin/20647138/
اکسولزلَند
قسمتـ2
_________ـــــــ______________________
سوهـو: آه پسره ی اکبیری-_- فکـ کرده که کیه پسروزیر خارجه یا رئیس جمهور
چنـ: مَنـ که حس شیشمم میگه افتآدیمـ تو دردسر
سوهو: مثلا چه دردسری
دی او:دردسری مثل اینکه اون پسر رئیس گووانچی باشه^.^
سوهو:بآمنـ شوخی نکنـ من قلبمـ ضعیفهـِ
بکی:{آهی میکشه وبا نگاه غمگینی ب سوهو میگه}حقیقتـ همیشه تلخهـِ پدر من.
سوهو:شمآ که منو تنهآ نمیزآرینـ؟؟؟؟؟؟مگه نه؟
شیومین: عَ بِ خشکی شآنس نودلمـون تموم شده-_- من میرم نودل بگیرم
دی او: عآآآآآآآآآ واسا منم میام
چآن: بکی جآن من ی کآر نیمه تمومی بآ تو دآرم
بکـ: آآآآآرآس میگی بآاجآزه تون سوهو
چن: آآ فکـ کنم گوشیمـ زنگـ میخوره
سوهو: {ع پشت لباسشو میکشم و نگهش میدارم}توکدومـ گوری میری واسا همینجآ
حآلآ چه خآکی تو سرکنیم این مغز فندفقتو گردو کن وبگو چه گوهی بخوریمـ
چن:نظریه ی 1یـِ وقتـ قرآرباهاش بزآریم ومعذرت خوآهی کنیمـ
نظریه ی 2:بآشرآیطش جور بیآیمـ-.-
نظریه ی 3:مذآکرتـ 1+2اجرآکنیم
سوهو: نظریه ی بهتری ندآری؟
چنـ: نظریه ی آخر شبآنه بِ خونشـ حمله کنیمـ دآرشـ بزنیمـ وبآ تهدید جونشـ ازشـ بخوآیمـ چیزی گزآرش نده
البته این اخریش نظریه ی...
سوهو:بروچندتآ لبآس سِیاه وبآیِ چندتـا مآسکـ سیآه بگیر
چن:شوخی جالبی نبود
سوهو:ببین چآقو فلزی همـ بخر
چن:جآآآآآآآآآآآآآآآآآآآن0__________________0
سوهو:دِگمشو برو
چن:-_-
چن: آه معلومـ نیسـ این گووانچی چی دآره که اینقدر سوهو عین چی ازشـ میترسه
تف ب این شانس اصلا چرا همیشه من بآید بیفتم تو دردسر آه اصلا تهدید با کد وم ت نوشته میشه -_-
{دآشتم غر زدنآمو میزدم ومیخواستم ماشینو روشن کنم که}
چآنبک: هِ ی چن این چهارتا چشا حوآسش بِ توس فمیدی؟
چن: اینارو کجام جآ بدم
{ از عقب دستی رو شونه اش میزآرمـومیگمـ}
شیومین:چپـ قلبت جا خال ی هست؟اونجا جا بده
دی او{نه بیخیال درست بزار مارو وسط دلت}
چن: نگاهی ب شیشه ی ماشین میکنمو میبینم3تا منگل عین بزغاله با اون هیکلشون نشستن عقب ماشین نگاهی ب بغلم میکنمو وچش باقالی با قیافه ی پنگوئنیش لبخند مثلا منو خر کنی میزنه-_-
{چن: سرمو 1بار نه 2بار نه 5بار میکوبم رو فرمون لعنتی لعنتی لعنتیییی لعنتییییییی لعنتییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دی او: آرآمش خودتو حفظ کن دآدآشم.
چن: صرفا همتون میخواستین اصل بار بیفته رو دوش من ؟ بعد ب جمع من بپیوندین.
بکهیون: ععع چن بآر اولمون نیس که
{منظورش اینکه بار اولی نیست که نامردی میکنیم بار اصلیو میندازیم رو دوشت:/}
چن: چآره ی دیگه ای ندآشتم بآید بآ اینـ چهآرتاکنآر میومدمـ تو رآه بودیمـ که
چآن حآلآ اون لبآس سیآه وآقعا بنظرت پیشنهآد خوبیه؟
شیومین عآ من ی مغآزه میشنآسم مآسکـ فروشی همه چی دآره دست چپ بپیچی میرسیم انتهای خیابون ب مغازه اش
بکـ: منمـ چآقوی فلزی رو میدونم ع کجا بآید بگیرم
دی او:ولی لباس گل گلی بگیریم کمتر شک میکننا
چن:0_______________________0
شمآ فآل گوش وآیستآدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چآن:چی؟؟؟؟مآ؟؟نههههه
بک: ع دور شنیدیم
چآن : عآآآآ عآا رآس میگه ع دور شنیدیم
{پررویی اکسو در این حد؟ نوبره وآلا }
چن: بعد از 3ساعت بآزآر علافی گشتنو گشتن: با اون قیمتآ جورآب زنونه ی سیآه برآی مآسکـ وچندتا لبآس وشلوآرک گل گلی وی چآقوی پلآستیکی شد کل خرید مآبرآی عملیآتـ نجات یافتن*-*-
سختر از تهدید اون یآرو رآضی کردنـ سوهو وآس اینکه این 4تآ هم بآما بیآن
__- اکثر توکارای گروهی بآمآ یآ چآن ریده یا بکـ یآ شیومین خرآب کرده یآ دی او گند زده
خلآصه سوهو رو ع خر شیطون آوردیمـ پاِیین وراضی شد این 4تا م بِیآن
چن: حآلا شمآ فرض کنید 6 تـا آدم بآ جورآب زنونه ی که ب سرمون کردیمـ وپیرهن گل گلی وشلوارک انگری برد وگلگلی هلک وهلک وهلک میخوایم بریم شبانه حمله کنیم ضآیعه نی تروخدا 6تآ ادم؟یِ لشکربرآ ی تهدید؟
خلاصه ساعت 1شب شد وجورآب زنونه های که ب شدت ضآیعه وخنده دارمون کرده بودن ب سر کردیم
البته ناگفته نماند که این جوراب زنونه ها خودشون ی دردسر داشتن اون که شیومین بود:من نمیتونم گشنگیو تحمل کنموجوراب زنون رو سرمـ کنم
مآ: خوب بمون خونه
شیومین: خونه؟ نه بیخیال کلوچه ها
۱۰۴.۱k
۰۱ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.