عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۱۸

کوک: خب ملکه ام بریم اتاقمون

هینا: کوک یادت نره نمیتونی بهم..
که کوک حرفشو قطع کرد و گفت
کوک: خودم میدونم

و رفتند هانیل هم پاشد و رفت اول دستشویی و یه آبی به صورتش زد یا خودش گفت

هانیل: چیزی نمیشه یه شبه میخوابم پیشش و تمام گناه کبیره که نمیکنم که رفتم سمت در و بازش کردم که یهو یکی دستمو کشید افتادم رو تخت و بعله رفتم تو بغلش که گفت

تهیونگ: خب سرمیز چی میگفتم؟

هانیل: برو بابا خوابم میاد بعدشم با فاصله از من بکپ

که تهیونگ بدتر چلوندم تو بغل خودش و چند دقیقه بعد به طرز عجیبی خوابم برد ( خواب پیش-خواب پیش)'

ویو کوک

امشب به قولم عمل میکنم ولی فردا شب ، شب دردناکی رو براش رقم میزنم و خوابیدیم که فاصله گرفت ازم کشیدمش تو بغل خودم و بوسه های ریز رو گردنش گذاشتم اومد غر بزنه که گفتم

کوک: هیشش شب بخیر

ویو صبح هانیل

از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ از پشت بغلم کرده و صاف دستش رو سینم بود شانسو نیگا توروخدا داشتم آروم دستشو برمی داشتم که یهو سفت شد دستشو به سمت کمرم گرفت و کشیدم سمت خودش و با صدای بمی گفت

تهیونگ: کجا میری بیبی (بم)

هانیل: وایسا وایسا زود صمیمی نشو یه شب توجه داشته مجبوری پیش هم خوابیدیم که یهو..

(خماری آی خماری🎀😁)
دیدگاه ها (۳۶)

#اسمرلب🍓🥂#خوشمزه😋🤤#نرمالو🌰#آبی🧊💙

🧊💙🌀❄💧💎

#روتین_دست💜💫

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۱۷کوک یه فیلم ترسناک گذاشت که منو هانی...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۶که یهو یکی دستشو گرفت و یه مشت خوابو...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۳۰داشتیم راه میرفتیم که یهو هینا جیغ ز...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط