در سفری راهنمای کاروان تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند

در سفری راهنمای کاروان تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به فیلسوفی که اسبش جلو میرفت گفت "این دانشمند چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب میماند." فیلسوف گفت "کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد." ساعتی بعد عقب ماند به دانشمند گفت "این فیلسوف رعایت نمیکند و دائم به جلو میتازد." دانشمند گفت "اسب او از اینکه آدم بزرگی چون فیلسوف بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و میخواهد از شوق بال در آورد."

این است رسم رفاقت. درغیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم
دیدگاه ها (۱)

📝 گویند مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کند...کفشاشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط