شعر مهدوی
شعر مهدوی
آهی بکش، به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما
صمصام انتقام خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما
تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو
برگرد چارده سده پیش از زمان ما
این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه»
این بی کسی که باد فدایش کسان ما
این روضه های باز که با السلام هاش
لکنت گرفته است سراپا زبان ما
شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما
ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست
ای وای بر دلم... سندش روی نیزه هاست
آهی بکش، به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما
صمصام انتقام خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما
تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو
برگرد چارده سده پیش از زمان ما
این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه»
این بی کسی که باد فدایش کسان ما
این روضه های باز که با السلام هاش
لکنت گرفته است سراپا زبان ما
شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما
ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست
ای وای بر دلم... سندش روی نیزه هاست
۱.۳k
۱۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.