در زندگی ما سه دسته آدم وجود داره
در زندگی ما سه دسته آدم وجود داره
که مثلِ عضوهای درخت هستند برگها
شاخهها ریشــهها بعضی آدمها مثلِ برگهای
درختن وقتی باد میاد باهاش میرن وقتی
فصل تغییر میکنه اونا هم تغییر میکنن
اونها دوستایِ موقتِ ما هستن مثلِ یه
تابستونِ زود گذر مثلِ برگها اونا
هم اولش خیلی زیبان ولی در نهایت میریزن
اگه کمی فکر کنیم میتونیم آدمهایی
رو که توی زندگیمون مثلِ برگ بودن
رو پیدا کنیم ما میتونیم قدردان درسی
که بِهمون دادن باشیم و از تمام زخمهایی
که باقی گذاشتن رها بشیم اونا بهِمون
کمک کردن تا رشد کنیم دستهی دوم آدمها
مانندِ شاخههای درختن باید مراقب اونا باشیم
چون ممکنه ما رو گول بزنن اونا جوری
رفتار میکنن که ما فکر کنیم دوستای
خوبیان خیلی قویاند و هوای ما رو دارن
ولی به محض اینکه ازشون دور بشیم
مثلِ شاخه میشکنن و میافتن ما تو
زندگیمون کسایی را داریم که میگن که
میتونی رو من حساب کنی و من همیشه باهاتم
فقط کافیه یه بار بهشون نیاز داشته باشیم
اون موقع میفهمیم که فقط در حد
حرف باهامون هستن گاهی هم ما در زندگیِ
دیگران نقش شاخهها را بازی میکنیم
متقابلن شاخهها در زندگی ما هم وجود دارن
گاهی وقتا ما هم به افراد قولهای
زیادی میدیم ولی نمیتونیم بهشون عمل کنیم
و این به خاطرِ کمی و کاستیهای ماست
همین اتفاق برای دیگران نیز میافته
این قضیه به ما این فرصت را میده تا با
خودمون صادقتر باشیم و همینطور با
آدمهای دور و برمون لازمه که اطرافمون
آدمهایی باشن که احساسات و روح و
جسمون رو بهتر کنن اما سومین دسته از افراد
ریشهها هستند اونا به طور دائمی و همیشگی
در زندگیمون حضور دارند هر بلایی
سرمون بیاد باهامون هستن اونا تا جهنم
هم باهامون میان و برای دوستیشون
ارزش قائلن یه دوست خوب بهترین
داستانهای ما رو میدونه و توی همهشون
باهامون شریکه یک درخت در طول
عمرش میتونه میلیونها برگ صدها یا
هزاران شاخه داشته باشه ولی تعداد کمی
ریشه داره همین ریشههای کم تمامِ نیاز
درختو برآورده میکنن باید ریشهها رو بشناسیم
مراقبشون باشیم و نگران از دست دادن
برگها و شاخهها نباشیم با اندکی دقت
و توجه میتونیم متوجه بشیم چه کسی
تویِ زندگیمون برگه چی کسی شاخه
و چی کسی ریشه و ما براشون چی هستیم
و اینو یادمون باشه که ما نمیتونیم رفتار
آدمای دور و برمون رو تغییر بدیم
ولی میتونیم انتخاب کنیم چی کسی
باهامون در ارتباط باشه.
که مثلِ عضوهای درخت هستند برگها
شاخهها ریشــهها بعضی آدمها مثلِ برگهای
درختن وقتی باد میاد باهاش میرن وقتی
فصل تغییر میکنه اونا هم تغییر میکنن
اونها دوستایِ موقتِ ما هستن مثلِ یه
تابستونِ زود گذر مثلِ برگها اونا
هم اولش خیلی زیبان ولی در نهایت میریزن
اگه کمی فکر کنیم میتونیم آدمهایی
رو که توی زندگیمون مثلِ برگ بودن
رو پیدا کنیم ما میتونیم قدردان درسی
که بِهمون دادن باشیم و از تمام زخمهایی
که باقی گذاشتن رها بشیم اونا بهِمون
کمک کردن تا رشد کنیم دستهی دوم آدمها
مانندِ شاخههای درختن باید مراقب اونا باشیم
چون ممکنه ما رو گول بزنن اونا جوری
رفتار میکنن که ما فکر کنیم دوستای
خوبیان خیلی قویاند و هوای ما رو دارن
ولی به محض اینکه ازشون دور بشیم
مثلِ شاخه میشکنن و میافتن ما تو
زندگیمون کسایی را داریم که میگن که
میتونی رو من حساب کنی و من همیشه باهاتم
فقط کافیه یه بار بهشون نیاز داشته باشیم
اون موقع میفهمیم که فقط در حد
حرف باهامون هستن گاهی هم ما در زندگیِ
دیگران نقش شاخهها را بازی میکنیم
متقابلن شاخهها در زندگی ما هم وجود دارن
گاهی وقتا ما هم به افراد قولهای
زیادی میدیم ولی نمیتونیم بهشون عمل کنیم
و این به خاطرِ کمی و کاستیهای ماست
همین اتفاق برای دیگران نیز میافته
این قضیه به ما این فرصت را میده تا با
خودمون صادقتر باشیم و همینطور با
آدمهای دور و برمون لازمه که اطرافمون
آدمهایی باشن که احساسات و روح و
جسمون رو بهتر کنن اما سومین دسته از افراد
ریشهها هستند اونا به طور دائمی و همیشگی
در زندگیمون حضور دارند هر بلایی
سرمون بیاد باهامون هستن اونا تا جهنم
هم باهامون میان و برای دوستیشون
ارزش قائلن یه دوست خوب بهترین
داستانهای ما رو میدونه و توی همهشون
باهامون شریکه یک درخت در طول
عمرش میتونه میلیونها برگ صدها یا
هزاران شاخه داشته باشه ولی تعداد کمی
ریشه داره همین ریشههای کم تمامِ نیاز
درختو برآورده میکنن باید ریشهها رو بشناسیم
مراقبشون باشیم و نگران از دست دادن
برگها و شاخهها نباشیم با اندکی دقت
و توجه میتونیم متوجه بشیم چه کسی
تویِ زندگیمون برگه چی کسی شاخه
و چی کسی ریشه و ما براشون چی هستیم
و اینو یادمون باشه که ما نمیتونیم رفتار
آدمای دور و برمون رو تغییر بدیم
ولی میتونیم انتخاب کنیم چی کسی
باهامون در ارتباط باشه.
۱۳۹.۷k
۱۲ آبان ۱۴۰۱