شده هر عصر بنشینی

شده هر عصر بنشینی
به تماشا گه یک خاطره پردردی

که لبش،خورده به فنجان
چشم بدوزی به آن چون دردی

من به این درد غم انگیز
چونان خاطرهایش مهارت دارم

که تو بر این دل بیتاب
سخنی از لب پردرد
چشم گریان چون خیالت
گذرها داری هر دم عصررر......


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚
دیدگاه ها (۲)

عصر که می شود با خاطرت غزلی دم میکنم از عشق و می نشینم کنار...

#حوالی عصرتو سخت ترین شرایطبهترینا مشخص می شن ...بهترین دوست...

بہ هفت زبان زنده‌ے دنیااز دهان تو قند چشیده‌ام ؛تنت قفس ڪبوت...

عصر ها در خاطر خیالمدمنوشی از دوست داشتن تو دَم میکنمویادت ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط