"دستم پینه زده انقد نوشتم ،
"دستم پینه زده انقد نوشتم ،
چی فکر میکردم ،
چی شد سرنوشتم"
پرنده ی زیبای من!
با پریدنت عاشقانه شکستم
می دانم تورا از من جدا کردند، اما تو عاشقم کردی،
نمی خواستم چشم هایت راز دیوانگی ام را بدانند،
اما قاب آبی نگاهت رسوایم کرد.
پرنده ی من!
مرا با یک نگاهت تا اوج رویا بردی،ولی...
ولی افسوس کسی با تیشه ی نامهربانی قفس را شکست
و تو پریدی...
نمی دانم کجا؟ولی می دانم بی من،تو هم شکسته ای
یک روز خودت گفتی:
«بی قفس عشق تو،زنده نخواهم بود.»
چی فکر میکردم ،
چی شد سرنوشتم"
پرنده ی زیبای من!
با پریدنت عاشقانه شکستم
می دانم تورا از من جدا کردند، اما تو عاشقم کردی،
نمی خواستم چشم هایت راز دیوانگی ام را بدانند،
اما قاب آبی نگاهت رسوایم کرد.
پرنده ی من!
مرا با یک نگاهت تا اوج رویا بردی،ولی...
ولی افسوس کسی با تیشه ی نامهربانی قفس را شکست
و تو پریدی...
نمی دانم کجا؟ولی می دانم بی من،تو هم شکسته ای
یک روز خودت گفتی:
«بی قفس عشق تو،زنده نخواهم بود.»
۳.۹k
۰۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.