بریدهکتابامشب

#بریده_کتاب_امشب...




به یاد بیاورید،به خاطر آنکه یخبندان می شد یا باران زیاد می آمد یا به قدر کافی نمی آمد،هیچ وقت هیچ چیز به قدری که باید نبود،آن وقت تلاش می کردیم تا نمیریم...بعد با این حال باید می مردیم.چه فریبی!…
-حتی آنچه خوب بود هم گول می زد...چون هیچ چیز تا آخر خوب نبود.مزه شراب را به یاد بیاور...درست همان لحظه که شروع به احساس آن می کردیم از میان می رفت؛به چنگتان می آمد و بعد دور می شد.هرگز از نوشیدن چیزی نمی فهمیدیم و در همان حال باید دوباره می نوشیدیم.باز باید شروع به نوشیدن می کردیم و دوباره مزه از ما می گریخت بی آنکه بتوانیم آن را دریابیم در حالی که بیهوده به دنبال آن بودیم و همه چیز مثل شراب بود چون هیچ چیز کامل نبود،هیچ چیز برای ما تمام نبود،هیچ چیز را نمی توانستیم به طور قطع حفظ کنیم.

شادی در آسمان |شارل فردینان رامو | مترجم: پیروز سیار
دیدگاه ها (۹)

#دیالوگ_فیلم_انتخابی_امشب...ﻫﺎﯾﻨﺮﯾﺶ ﻫﺮﺭ ‏: ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﻌﻠ...

لحظه‌‌های با تو بودناز عمرم حساب نمی‌شوند!از آخرتم حساب می‌ش...

#بازسازی_چهره_زن_ایرانی_۵۰۰۰_ساله این بازسازی به کمک آخرین ت...

#میراث_ایران_درموزه_بریتانیا… سنگ‌نگاره ویرانی شوشسنگ‌نگاره ...

گل قرمز و اسلحهاز زبان راوی:(خوب من باز آمدم با یه سوکوکوی ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط