پشت سر هم درخواستت را در گوشم زمزمه میکردی

پشت سر هَم درخواستت را در گوشم زمزمه میکردی ....
برایم عجیب بود با اینکه میدونستی آدم موندن نیستم ولی ، مدام ازم قول موندن میگرفتی .
انگشتِ کوچکِ دست های مردانه ات را که جلوی چشمانم گرفتی ، خنده ام گرفت ؛ از همان خنده هایی که به قول خودت دلت را می لرزاند .
انگشت ظریف دخترانه ام را گره زدم به انگشتت تا برای همیشه در کنارت بمانم .
قول دادم که میمونم تا برای یک بار هم که شده طعم خوش موندن را زیر زبانم مزه مزه کنم .
پای قولمون
ماندم و ماندی
ماندم و ماندی
ماندم و دیگر نماندی ....

#میم_نوشت
#خاص
دیدگاه ها (۳)

.وسرانجامدوازده سال 😯دوازده سال تلخ وشیرین...سرشاراز بازی ها...

تنها چیزی که الان می‌دانم این است که دوست داشتن ربطی به مکان...

لیلا که شدی حرف مرا می فهمی ... مجنون تمام قصه ها نامردند......

هردو طرف مقصرن... هم جنس من هم جنس تو! زن هایی که یاد نگرفتن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط