.
.
شب #تاسوعا
.
باز در معرکهها نوبت جولان شده است
شير از بيشه سر آورده رجز خوان شده است
.
کيست اين مرد که هنگامه تيرش پيداست
تک سواري که فقط رد مسيرش پيداست
.
موج برخاسته و کوه تلاطم کرده
سر بدزديد که يک شير تبسم کرده
.
آمده تا که بگيرد نفس طوفان را
آمده تا بخرد آبروي ميدان را
.
مشک بر دوش هواي دل دريا دارد
پسر سوم زهرا چه تماشا دارد
.
تند باد است که ميچرخد و جانکاه بود
اشهد ان علياً ولي الله بود
.
چشمها مات علي باز به خيبر رفته
اين جوان کيست که اينقدر به حيدر رفته
.
گرهاي زد به دو ابرو و نفس بند آمد
قلعه و خيبر و در را همه را کند آورد
.
لحظه سخت نبرد است گل لبخندش
نام زهرا و علي نقش به بازو بندش
.
رقص تيغش چه عجيب است هنر ميخواهد
ديدن حضرت عباس جگر ميخواهد
.
هو هوي تيغه او وه چه شتابي دارد
پس هر ضربه به جا ردّ شهابي دارد
.
بعد هر ضربه او تازه همه ميفهمند
که دو نيمند و يا اينکه به مويي بندند
.
لرزه ميافکند آن دم که قدم ميکوبد
سر زينب به سلامت که علم ميکوبد
.
پاي او ريخته هر کس که سري داشته است
چه خياليست حرم را علم افراشته است
.
باز ميآيد و مشکش پر آبست هنوز
وقت لالايي آرام رباب است هنوز
.
آه از آن روز که ميديد که لبها خشک است
مشکهاي حرمش بين دو دريا خشک است
.
رفت يک بار دگر شاد کند دلها را
تا به خيمه بکشاند يقه دريا را
.
دختري گفت فرات از لب او ميآيد
دلتان قرص بخوابيد عمو ميآيد
.
ولي اي واي نيامد نفس گلها حيف
چقدر منتظرش بود رباب اما حيف
.
به کمين چند هزاري دل نخلستانند
شير ميآيد و از ترس همه پنهانند
.
دست را بس که کريم است همانجا بخشيد
حاجت هر چه که تير است به يکجا بخشيد
.
تير از چار طرف خورده ولي جان دارد
پدر مشک ببين مشک به دندان دارد
.
گرچه هر تير خودش را به تن او جا کرد
باز هم حرمله اينجا گرهاش را وا کرد
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤 #السلامعلیــڪیاسیدالشهـداء #محرم
شب #تاسوعا
.
باز در معرکهها نوبت جولان شده است
شير از بيشه سر آورده رجز خوان شده است
.
کيست اين مرد که هنگامه تيرش پيداست
تک سواري که فقط رد مسيرش پيداست
.
موج برخاسته و کوه تلاطم کرده
سر بدزديد که يک شير تبسم کرده
.
آمده تا که بگيرد نفس طوفان را
آمده تا بخرد آبروي ميدان را
.
مشک بر دوش هواي دل دريا دارد
پسر سوم زهرا چه تماشا دارد
.
تند باد است که ميچرخد و جانکاه بود
اشهد ان علياً ولي الله بود
.
چشمها مات علي باز به خيبر رفته
اين جوان کيست که اينقدر به حيدر رفته
.
گرهاي زد به دو ابرو و نفس بند آمد
قلعه و خيبر و در را همه را کند آورد
.
لحظه سخت نبرد است گل لبخندش
نام زهرا و علي نقش به بازو بندش
.
رقص تيغش چه عجيب است هنر ميخواهد
ديدن حضرت عباس جگر ميخواهد
.
هو هوي تيغه او وه چه شتابي دارد
پس هر ضربه به جا ردّ شهابي دارد
.
بعد هر ضربه او تازه همه ميفهمند
که دو نيمند و يا اينکه به مويي بندند
.
لرزه ميافکند آن دم که قدم ميکوبد
سر زينب به سلامت که علم ميکوبد
.
پاي او ريخته هر کس که سري داشته است
چه خياليست حرم را علم افراشته است
.
باز ميآيد و مشکش پر آبست هنوز
وقت لالايي آرام رباب است هنوز
.
آه از آن روز که ميديد که لبها خشک است
مشکهاي حرمش بين دو دريا خشک است
.
رفت يک بار دگر شاد کند دلها را
تا به خيمه بکشاند يقه دريا را
.
دختري گفت فرات از لب او ميآيد
دلتان قرص بخوابيد عمو ميآيد
.
ولي اي واي نيامد نفس گلها حيف
چقدر منتظرش بود رباب اما حيف
.
به کمين چند هزاري دل نخلستانند
شير ميآيد و از ترس همه پنهانند
.
دست را بس که کريم است همانجا بخشيد
حاجت هر چه که تير است به يکجا بخشيد
.
تير از چار طرف خورده ولي جان دارد
پدر مشک ببين مشک به دندان دارد
.
گرچه هر تير خودش را به تن او جا کرد
باز هم حرمله اينجا گرهاش را وا کرد
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤 #السلامعلیــڪیاسیدالشهـداء #محرم
۴.۳k
۰۷ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.