فیک دازای ....
فیک دازای ....
تناسخ
پارت ۴
از زبان ایوری :
اون دازای بود
واییییی باورم نمیشه
گوشی رو جواب دادم
مکالمه ی دازای و ایوری
ایوری : الو ( شاد )
دازای : سلام ایوری
ایوری : س...سلا..م
دازای : چرا لکنت داری ؟
ایوری : هیچی
دازای تو ذهنش : فکر کردم الان مثل همیشه بهم میگه به تو چه
دازای : حالت خوبه ؟
ایوری : باسه چی میپرسی ؟
دازای : مثل همیشه عصبانی نیستی و به من فحش نمیدی
ایوری : چرابهت فحش بدم ؟
دازای : بدون دلیل همیشه فحشم میدی
ایوری : نخیر اگه قدیم این کارو میکردم الان نمیکنم
دازای : چرا ؟
ایوری : چون نباید بی دلیل به کسی فحش داد و دعوا کرد
ایوری تو ذهنش : چون روت کراش دارممممم
دازای : راستی چرا امروز نیومدی مدرسه ؟ چویا بدون تو اومد
ایوری : گشادیم اومد برم مدرسه
دازای : چویا به من گفت حالت بده ( تعجب زده )
ایوری : این دروغیه که به مدیر گفت تا نرم مدرسه
دازای : چرا به من دروغ گفت ؟
چویا از اون سر کلاس باداد : چون دهن لغیییییی
ایوری : اون چو چو بود ؟
دازای : توهم بهش میگی چوچو ؟ عررررر ( ذوق زده )
ایوری : آره
کنجی از اون طرف کوچه : تلفنت تموم نشد ؟
دازای : اون کی بود ؟
ایوری کل داستان رو برای دازای تعریف میکنه
ایوری : من دیگه برم تا این سگه هلاک نشده
دازای : جانهههه ( خدا حافظ به زبان ژاپنی )
ایوری : جانههه
تلفن رو قطع میکنه
و میره پیش کنجی
ایوری : خب ... بریم دام پزشکی .... فقط من یه سر برم خونه کارتم رو بردارم
کنجی باشه
ایوری تو ذهنش : الان فکر میکردم میگه خودش پولو میده ، عجب -_-
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
سیلام گایز :)
چطور بود ؟ تو کامنتا بگید ^_^
آگه خوشتون اومد لایک کنید و کامنت بزارید
با کامنتای قشنگتون منو خوشحال کنید
آریگاتو ( ممنون به ژاپنی )
جانههههه :)
تناسخ
پارت ۴
از زبان ایوری :
اون دازای بود
واییییی باورم نمیشه
گوشی رو جواب دادم
مکالمه ی دازای و ایوری
ایوری : الو ( شاد )
دازای : سلام ایوری
ایوری : س...سلا..م
دازای : چرا لکنت داری ؟
ایوری : هیچی
دازای تو ذهنش : فکر کردم الان مثل همیشه بهم میگه به تو چه
دازای : حالت خوبه ؟
ایوری : باسه چی میپرسی ؟
دازای : مثل همیشه عصبانی نیستی و به من فحش نمیدی
ایوری : چرابهت فحش بدم ؟
دازای : بدون دلیل همیشه فحشم میدی
ایوری : نخیر اگه قدیم این کارو میکردم الان نمیکنم
دازای : چرا ؟
ایوری : چون نباید بی دلیل به کسی فحش داد و دعوا کرد
ایوری تو ذهنش : چون روت کراش دارممممم
دازای : راستی چرا امروز نیومدی مدرسه ؟ چویا بدون تو اومد
ایوری : گشادیم اومد برم مدرسه
دازای : چویا به من گفت حالت بده ( تعجب زده )
ایوری : این دروغیه که به مدیر گفت تا نرم مدرسه
دازای : چرا به من دروغ گفت ؟
چویا از اون سر کلاس باداد : چون دهن لغیییییی
ایوری : اون چو چو بود ؟
دازای : توهم بهش میگی چوچو ؟ عررررر ( ذوق زده )
ایوری : آره
کنجی از اون طرف کوچه : تلفنت تموم نشد ؟
دازای : اون کی بود ؟
ایوری کل داستان رو برای دازای تعریف میکنه
ایوری : من دیگه برم تا این سگه هلاک نشده
دازای : جانهههه ( خدا حافظ به زبان ژاپنی )
ایوری : جانههه
تلفن رو قطع میکنه
و میره پیش کنجی
ایوری : خب ... بریم دام پزشکی .... فقط من یه سر برم خونه کارتم رو بردارم
کنجی باشه
ایوری تو ذهنش : الان فکر میکردم میگه خودش پولو میده ، عجب -_-
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
سیلام گایز :)
چطور بود ؟ تو کامنتا بگید ^_^
آگه خوشتون اومد لایک کنید و کامنت بزارید
با کامنتای قشنگتون منو خوشحال کنید
آریگاتو ( ممنون به ژاپنی )
جانههههه :)
۴.۸k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.