پارت6 کوکمین
پارت6 کوکمین
شوگا%
جیمین#
جیهوپ(*)
هه یونگ$
می یونگ+
دکتر می یونگ@
جئون جونگ کوک^^
(روز بعد)
//هه یونگ:نمیدونم چرا ولی از صبح حالت تهوع داشتم و وقتی به کمپانی رفتم دیدم که می یونگ هم همینجوریه وقتی ازش پرسیدم دقیقا همون علائم من رو داشت خیلی نگران بودم ک نکنه مریض شده باشیم چون وسط تمرین اهنگ جدیدمون بودیم و باید فردا موزیک ویدیو رو ضبط میکریم واقعا خیلی میترسیدم
//می یونگ:نمیدونستم چیشده پس سریع رفتم پیش هه یونگ
+هه یونگ
$چیشد چیزی فهمیدی یانه بابا چخبره اینجااا
+نه نمیدونم چخبره مغزم داره سوت میکشه ینی چیه اخه اوففففف این چ مرضیه،،،،ببین اروم باش من الان میرم پیش جیمین بهش میگم ک ما میریم بیمارستان اوکی بعدش میام تا باهم بریم بیمارستان ببینم چ مرگمونه
$باشه من منتظرم)))))
وقتی داشتی میرفتی مدام سرت گیج میرفت
//شوگا:منو جیهوپ توی اتاق جیمین منتظر خود جیمین بودیم ک یهو صدای افتادن ی چیزی از بیرون اومد وقتی رفتیم بیرون دیدیم می یونگ پخش زمین شده واقعا دسپاچه شده بودیم نمیدونستیم چیکار کنیم . جیهوپ کاملا خشکش زده بود اصلا تکون نمیخورد وقتی ب خودم اومدم دویدم سمت می یونگ بلندش کردم ک جیهوپ اومد پیشم
(*)بگو ک نفس میکشه
%اره نفس میکشه ببین برو ب جیمین بگو چون اگه ندونه بد میشه خودتم بیارش بیمارستان
(*)باشه باشه حواست بهش باشه
%باشه برو)))
(جیهوپ&جیمین)
(*)سلام
#سلام خوبی چخبر؟
(*)خوبم ولی اومدم ی چیزی بگم بهت
#جیهوپ چیزی شدع ؟؟ دارم نگران میشم!
(*)از شدنش ک شده ولی لطفا اروم باش
#جیهوپ ارومم بگو زود
(*)ب...ب..ببین..م..می یونگ بیهوشد و الان شوگا بردتش بیمارستان خواهش میکنم اروم باش
#چ..چ....چیییییی م..می....می یونگ ب...با....باشه باشه بریم فقط بریم
(*)بریم باشه
//جیهوپ:رفتیم سوار ماشین شدیم هم خودش هم من خیلی دسپاچه بودیم ب بچهای دیگه هم خبر دادم بیان بیمارستان انقد تند میرفت ک نزدیک بود جونم بیاد تو دهنم خوب شد چپ نکردیم
(*)جیمین اروم اروم بابا اروم ترررررر
(*)میشنوی صدامو یا نهههههه جیمیییننن
(*)جیمییییینننننن ب حرف هیونگت گوش کنننننننن
(*)خوبه رسیدیم چون داشتم رد میدادم
#اوووففف جیهوپ بریم تو بسه مخم رف
//جیمین:رفتیم تو و از منشی پرسیدیم ک می یونگ رو کجا بردن ی ادرس قاطی پاتی دادن ماهم رفتیم
وقتی رسیدیم دیدیم شوگا دَمِ دَرِ ی اتاق نشسته ،،زانوهاشو بغل کرده و گریه میکنه ی لحظه احساس کردم ی اتفاقی افتاده برای همین..
#شوگا هی چیشده ببین دروغ ب من نگیا شوگااااااا
%خوبه خوبه نترسین
#پس چرا داری گریه میکنی نکنه چیزیش شده خواهش میکنم بگو
%جیزی نشده فقط نگرانشم اون مثه خواهرمه ا..او...اون منو داداش خودش میدونه
#میدونم همه ی اینارو میدونم
%وایسا ببین دکترش اومد میتونیم از اون بپرسیم
%اقای دکتر میشه ی چیزی بگین چیشده می یونگ چشه
@متاسفانه برای ی مدت هیچ کسی رو یادش نمیاد و میشه گفت درواقع برای ی مدت نامعلوم حافظش رو از دست داده
#چ...چی...چی گفتی
@متاسفیم
#(با داد )متاسف بودنتون بخوره تو سرتون اسم خودتونو گذاشتید دکتر مگه شماها درس نخوندید ک ادما رو نجات بدید اخه این چ وضیههههه
%جیمین اروم باش خوب میشه مطمئنم
#چی چیو اروم باش مگه نمیبینی چی میگه
(گریش گرفت)
#ع..عشق من دیگه مارو یادش نمیاد
@فقط ی نفرو ب یاد میاره
%خب اون ی نفر کیه
@شما
#من؟؟
@نه خیر شما اقای شوگا
(*)این علامت خوبیه نه
@بله این علامت خیلی خوبیه یجورایی درواقع عالیه
(*) (با لحن امیدوارانه) خب ببینین میگه خوبه پس نگران نباشید و مثه سگ و گربه نیوفتین ب جون این بدبخت
%ببینم الان بهوش اومده یانه؟؟
#اگه بهوش اومده و میتونیم ببینیمش بگین شوگا بره تو
@بله بهوش اومدن ولی خب همونطور ک میدونید فقط باید کسی رو ک یادش میاد ببینه
#(*)باشه باشه مشکلی نداره بزار حداقل یکیمون ببینتش
@خب باشه اقای شوگا بیاین تا لباس هاتونو عوض کنین
%باشه بریم
#(*)برو ب ماهم خبر بده
%باشه
^^وای ببخشید ما دیر رسیدیم ترافیک سنگین بود نمیتونستیم تکون بخوریم
#چیز خاصیو از دس ندادین
^^ببینم جیهوپ این چشه چرا گریه میکنه چیز کجاس شوگا شوگا کجاس
(*)می یونگ
$ها چیه چیشده می یونگ چشه چیشده
(*)ن نه بابا اوووفففف دروغ چرا می یونگ برای ی مدت نامعلوم حافظشو از دست داده و فقط شوگا رو یادش میاد برای همین الان دکترش شوگا رو برده تا بره می یونگ رو ببینه
$اوووووفففف بلایی نموند ک سر این دختره نیومد
^^موافقم،،،،،جیمین جان من بسه بابا کشتی خودتو خوب میشه اون خیلی قوی تر از این حرفاس
#نمیتونم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم اخه چرااااا،،چرا عشقم منو یادش نمیاد مگه من چه گناهی کردم ک این بلاها سرمون میاد
(*)الان اگه می یونگ اینجا بود چی میگفت؟؟
(*)میگفت:جم کنین خودتونو بابا نمردم ک زندم حر وقت مردم اینجوری عر بزنین
شوگا%
جیمین#
جیهوپ(*)
هه یونگ$
می یونگ+
دکتر می یونگ@
جئون جونگ کوک^^
(روز بعد)
//هه یونگ:نمیدونم چرا ولی از صبح حالت تهوع داشتم و وقتی به کمپانی رفتم دیدم که می یونگ هم همینجوریه وقتی ازش پرسیدم دقیقا همون علائم من رو داشت خیلی نگران بودم ک نکنه مریض شده باشیم چون وسط تمرین اهنگ جدیدمون بودیم و باید فردا موزیک ویدیو رو ضبط میکریم واقعا خیلی میترسیدم
//می یونگ:نمیدونستم چیشده پس سریع رفتم پیش هه یونگ
+هه یونگ
$چیشد چیزی فهمیدی یانه بابا چخبره اینجااا
+نه نمیدونم چخبره مغزم داره سوت میکشه ینی چیه اخه اوففففف این چ مرضیه،،،،ببین اروم باش من الان میرم پیش جیمین بهش میگم ک ما میریم بیمارستان اوکی بعدش میام تا باهم بریم بیمارستان ببینم چ مرگمونه
$باشه من منتظرم)))))
وقتی داشتی میرفتی مدام سرت گیج میرفت
//شوگا:منو جیهوپ توی اتاق جیمین منتظر خود جیمین بودیم ک یهو صدای افتادن ی چیزی از بیرون اومد وقتی رفتیم بیرون دیدیم می یونگ پخش زمین شده واقعا دسپاچه شده بودیم نمیدونستیم چیکار کنیم . جیهوپ کاملا خشکش زده بود اصلا تکون نمیخورد وقتی ب خودم اومدم دویدم سمت می یونگ بلندش کردم ک جیهوپ اومد پیشم
(*)بگو ک نفس میکشه
%اره نفس میکشه ببین برو ب جیمین بگو چون اگه ندونه بد میشه خودتم بیارش بیمارستان
(*)باشه باشه حواست بهش باشه
%باشه برو)))
(جیهوپ&جیمین)
(*)سلام
#سلام خوبی چخبر؟
(*)خوبم ولی اومدم ی چیزی بگم بهت
#جیهوپ چیزی شدع ؟؟ دارم نگران میشم!
(*)از شدنش ک شده ولی لطفا اروم باش
#جیهوپ ارومم بگو زود
(*)ب...ب..ببین..م..می یونگ بیهوشد و الان شوگا بردتش بیمارستان خواهش میکنم اروم باش
#چ..چ....چیییییی م..می....می یونگ ب...با....باشه باشه بریم فقط بریم
(*)بریم باشه
//جیهوپ:رفتیم سوار ماشین شدیم هم خودش هم من خیلی دسپاچه بودیم ب بچهای دیگه هم خبر دادم بیان بیمارستان انقد تند میرفت ک نزدیک بود جونم بیاد تو دهنم خوب شد چپ نکردیم
(*)جیمین اروم اروم بابا اروم ترررررر
(*)میشنوی صدامو یا نهههههه جیمیییننن
(*)جیمییییینننننن ب حرف هیونگت گوش کنننننننن
(*)خوبه رسیدیم چون داشتم رد میدادم
#اوووففف جیهوپ بریم تو بسه مخم رف
//جیمین:رفتیم تو و از منشی پرسیدیم ک می یونگ رو کجا بردن ی ادرس قاطی پاتی دادن ماهم رفتیم
وقتی رسیدیم دیدیم شوگا دَمِ دَرِ ی اتاق نشسته ،،زانوهاشو بغل کرده و گریه میکنه ی لحظه احساس کردم ی اتفاقی افتاده برای همین..
#شوگا هی چیشده ببین دروغ ب من نگیا شوگااااااا
%خوبه خوبه نترسین
#پس چرا داری گریه میکنی نکنه چیزیش شده خواهش میکنم بگو
%جیزی نشده فقط نگرانشم اون مثه خواهرمه ا..او...اون منو داداش خودش میدونه
#میدونم همه ی اینارو میدونم
%وایسا ببین دکترش اومد میتونیم از اون بپرسیم
%اقای دکتر میشه ی چیزی بگین چیشده می یونگ چشه
@متاسفانه برای ی مدت هیچ کسی رو یادش نمیاد و میشه گفت درواقع برای ی مدت نامعلوم حافظش رو از دست داده
#چ...چی...چی گفتی
@متاسفیم
#(با داد )متاسف بودنتون بخوره تو سرتون اسم خودتونو گذاشتید دکتر مگه شماها درس نخوندید ک ادما رو نجات بدید اخه این چ وضیههههه
%جیمین اروم باش خوب میشه مطمئنم
#چی چیو اروم باش مگه نمیبینی چی میگه
(گریش گرفت)
#ع..عشق من دیگه مارو یادش نمیاد
@فقط ی نفرو ب یاد میاره
%خب اون ی نفر کیه
@شما
#من؟؟
@نه خیر شما اقای شوگا
(*)این علامت خوبیه نه
@بله این علامت خیلی خوبیه یجورایی درواقع عالیه
(*) (با لحن امیدوارانه) خب ببینین میگه خوبه پس نگران نباشید و مثه سگ و گربه نیوفتین ب جون این بدبخت
%ببینم الان بهوش اومده یانه؟؟
#اگه بهوش اومده و میتونیم ببینیمش بگین شوگا بره تو
@بله بهوش اومدن ولی خب همونطور ک میدونید فقط باید کسی رو ک یادش میاد ببینه
#(*)باشه باشه مشکلی نداره بزار حداقل یکیمون ببینتش
@خب باشه اقای شوگا بیاین تا لباس هاتونو عوض کنین
%باشه بریم
#(*)برو ب ماهم خبر بده
%باشه
^^وای ببخشید ما دیر رسیدیم ترافیک سنگین بود نمیتونستیم تکون بخوریم
#چیز خاصیو از دس ندادین
^^ببینم جیهوپ این چشه چرا گریه میکنه چیز کجاس شوگا شوگا کجاس
(*)می یونگ
$ها چیه چیشده می یونگ چشه چیشده
(*)ن نه بابا اوووفففف دروغ چرا می یونگ برای ی مدت نامعلوم حافظشو از دست داده و فقط شوگا رو یادش میاد برای همین الان دکترش شوگا رو برده تا بره می یونگ رو ببینه
$اوووووفففف بلایی نموند ک سر این دختره نیومد
^^موافقم،،،،،جیمین جان من بسه بابا کشتی خودتو خوب میشه اون خیلی قوی تر از این حرفاس
#نمیتونم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم اخه چرااااا،،چرا عشقم منو یادش نمیاد مگه من چه گناهی کردم ک این بلاها سرمون میاد
(*)الان اگه می یونگ اینجا بود چی میگفت؟؟
(*)میگفت:جم کنین خودتونو بابا نمردم ک زندم حر وقت مردم اینجوری عر بزنین
۳۰.۶k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.