آمدم عشق به یغما ببرم ، داری که
آمدم عشق به یغما ببرم ، داری که
با غزل باز دلت را ببرم ، داری که
سی و چندیست که من منتظر این روزم
گریه از چشم زلیخا ببرم ، داری که
تا نفس هست بیا نغمه ی این سازم باش
تا غمت را لب دریا ببرم ، داری که
ساحلی امن از آغوش ، مهیا دارم
دل به دریا تو بزن تا ببرم ، داری که
فصل عشق است ولی دشت دلم بی باران
آمدم آب گوارا ببرم ، داری که
این غزل نامه ی دل بود ، به جایش اما
آمدم عشق به یغما ببرم داری یا نه
با غزل باز دلت را ببرم ، داری که
سی و چندیست که من منتظر این روزم
گریه از چشم زلیخا ببرم ، داری که
تا نفس هست بیا نغمه ی این سازم باش
تا غمت را لب دریا ببرم ، داری که
ساحلی امن از آغوش ، مهیا دارم
دل به دریا تو بزن تا ببرم ، داری که
فصل عشق است ولی دشت دلم بی باران
آمدم آب گوارا ببرم ، داری که
این غزل نامه ی دل بود ، به جایش اما
آمدم عشق به یغما ببرم داری یا نه
۱.۳k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.