من قانعم شبانه به خوابی ببینمت

.
.
.
.
من قانعم شبانه به خوابی ببینمت
.
.

اما فقط بیا که حسابی ببینمت
.
.

حسرت به دل شدم ،نگرانم شوی کمی
.
.

آن لحظه ای که در تب و تابی ببینمت .
.

با من بگو چگونه تماشا کنم طو را؟
.
.

تنها به پشت شیشه قابی ببینمت؟ .
.

حالا کویر، مقصد من بی طو میشود
.
.

شاید طو را میان سرابی ببینمت
.
.

یک شب کنار برکه بیا ،پشت پرده ی
.
.

مخدوش و پرتلاطمِ آبی ببینمت .
.

لیلی قصه ای و مرا نیست چاره ای
.
.

جز لابه لای کهنه کتابی ببینمت .
.

ای مرغ عشق من نکند لحظه ای، دمی
.
.

مقهورِ پنجه های عقابی ببینمت .
.

از زیر پای من، طو بکش چهارپایه را!
. .

تا پشت حلقه های طنابی ببینمت
.
.

دیدگاه ها (۱)

....'طو رها در من و من محو سراپای طوام..طو همه عمر من و من ه...

....من از شب های تنهایی، هزاران داستان دارم..درون دل نمی دان...

هیچ دیگه دلم سوخت براش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط