دلم وا مانده در کاری که فکرش را نمی کردم

دلم وا مانده در کاری که فکرش را نمی کردم
سرم خورده به دیواری که فکرش را نمی کردم

مدارجبر هستی را فقط بیهوده می گردم
اسیرم کرده تکراری که فکرش را نمی کردم

خرابم می کند با اخم وبا لبخند می سازد
دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم

زمین را مثل اسکندربه حکم عشق او گشتم
شدم سرباز بیماری که فکرش را نمی کردم

ولی هرنقطه ای رفتم شعاع درد دورم زد
به دستش داشت پرگاری که فکرش رانمی کردم

به هر دستی که دور گردنم افتاد دل بستم
مرا زد عاقبت ماری که فکرش را نمی کردم

مرتضی خدمتی
دیدگاه ها (۱)

چیزی نگوآنچه امروز آزارت می دهدروزی دلتنگت می کندغژ غژ صندلی...

پیامبر اکرم (صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله):أعظَمُ النّاسَ قَدْراً ...

با تو این روزا چقدر آرومم..تو هم این حالو کنارم داری..تو میت...

never say goodbye when you still want to try.never give up w...

دختر سایه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط