𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞 🤍✨ پارت ۱۰
رفتم بالا دره اتاقش رو باز کردم رو تخت نشسته بود و سرشو گرفته بود فکر کنم دوباره میگرن گرفت
-ا.ت ا.ت خوبی؟؟
+ .....
- ا.تتت کجایی دوباره میگرن گرفتی؟؟
+ههه....اهههه....چرا یادم نیست؟؟
با دستام شون هاشو گرفتم
- ا.ت خوبی چی رو یادت نمیاد؟
+ اونا رو یادم نمیاد کوک اونا کین؟؟
- کیا ا.ت کیا درست بگو ببینم کیا رو میگی؟؟
+ اوففف ولش کن بعدا بهت میگم
- مطمعنی خوبی؟
+ اوهوم خوبم کوک خوبم
™ بیایین دیگه کجا موندیدن( داد )
* غذا سرد شد
+ بیا بریم پایین
- باش بریم
رفتیم پایین نشستیم رو میز ا.ت بین منو تهیونگ نشسته بود جیمین پیش ته و روبرومون یونگی و هوسوک و جین و نامی بودن
کله مدت ا.ت حواسش جای دیگه بود نمیدونم منظورش از اونا کیا بودن چی بود کیا رو میگفت؟
° راستی ا.ت از سویون چه خبر ندیدمش
+....
*ا.ت؟
-ا.ت جیمین صدات زد( آروم جوری که ا.ت بشنوه)
+هوم ببخشید چی گفتی جیمین؟
° خوبی؟
+ اااا خب نمیدونم بچه ها من قبلی مشکلی برام پیش نیومده ؟
*ها مثلا چه مشکلی
+ دقیق نمیدونم ولی الان یه دوباری میشه یه چیزای عجیبی دیدم یه زن و مردی که همش صدام میکنن یه سری صدای خنده و جیغ گریه حتی آتیش هم دیدم یه جایی داشت میسوخت
*چی؟
ویو ته
وقتی اینا رو گفت منم یه چیزای یادم اومد آتیش سوزی جایی خودم هم چند وقت پیش اینا رو میدیدم
یه زنو مردی هم منو ا.ت رو صدا میزدن
+ اصلا ولش کنید بعدا بهش فک میکنم بیایین بعد شام جرعت حقیقت بازی کنیم کی پایس؟
همه : من
پرش زمانی بعد شام
° ا.ت سوجو هم بیار حال میده بخوریم
+ سوجو اممممم باشه
ویو ا.ت رفتم چند تا بطری سوجو اوردم و نشستیم من کنار ته و هوبی بودم رو بروم کوک و کنارش یونگی و اون ورش نامی کنار ته جیمین و کنار هوبی جین بود
به بطری رو گذاشتم وسط و چرخوندم افتاد به جیمین وجین
^ جرعت یا حقیقت
° اممم حقیقت
^ خب الان که اومدی کره قراره بمونی یا برگردی؟
° ها؟ خب هنوز نمیدونم ولی شاید بمونم
+واقعا میمونی؟؟
° خب.......باش میمونم
™بلاخرههههه
خیلی خوشحال شدم که میمونه
- خب من میچرخونم
کوک بطری رو چرخوند و افتاد به ته و کوک
*خب جرعت یا حقیقت
- اممم حقیقت
* بگو یه چیزی از یکیمون خیلی قشنگه اون چیه؟
- امممم.....
^ الان میگه من
- چشمای ا.ت
^ چییییی؟؟؟
+ چشمای من؟؟
- اوهوم
=راست میگه رنگ چشات خیلی قشنگه
نمیدونم چرا خجالت کشیدم >////<
^ یاااااا من ورلد واید هندسامما نه اون
همه زدیم زیر خنده
دوباره چرخوندیم افتاد به نامی وهوبی
™خب هیونگ جرعت یا حقیقت
= برا تنوع جرعت
™ خب....یه بطری سوجو رو تا نصف بخور
= اممم باش
+ هوبی اگه نمیتونی نخورا عب نداره
= نه بابا میخورم یه بطری بده
یه بطری بهش دادم یه دفه سر کشیدش و یه نفس بیشتر از نصفش رو خورد
*او هیونگ بسه خیلی خوردی
= اوف تموم شد
^ خب بعدی بچرخون
بعدش افتاد منو و یونگی
& جرعت یا حقیقت
+ جرعت ولی سوجو نمیخورما
& حالا کی گفت سوجو بخوری
+ همین طوری محض اطلاع گفتم
& خب اونیکه اینجا بیشتر همه دوسش داری بلند کن
+ چی ولی من همتونو یه اندازه دوس دارم
& ببین غیر ممکنه یکی رو بیشتر از بقیه دوس داری مطمعنم
بلند شدم که بگم
+ ک......
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.