یلدا شبیست که تاریکی گسترهی خود را تا دورترین مرزهای

یلدا، شبی‌ست که تاریکی، گستره‌ی خود را تا دورترین مرزهای آسمان می‌گستراند؛
اما در دل همین سیاهیِ باشکوه، روشناییِ پنهانی می‌تپد
که انسان را به مکث، به تأمل، و به بازخوانیِ مسیر خویش فرا می‌خواند.

در این شبِ کهن، زمان گویی آهسته‌تر قدم برمی‌دارد؛
سایه‌ها کشیده‌تر می‌شوند و هر شعله‌ی کوچک،
چنان می‌درخشد که انگار پاسدار آخرین سنگرِ امید است.
انار، با دانه‌های سرخ و فشرده‌اش،
حکایتِ خونِ گرمِ زندگی را در برابر سرمای جهان می‌گشاید
و قصه‌ها، همچون پلی میان نسل‌ها،
ما را به ریشه‌هایی پیوند می‌دهند که هرگز از خاکِ خاطره جدا نمی‌شوند.

یلدا، تنها یک شب نیست؛
آزمونی‌ست برای سنجیدن استقامتِ دل در برابر درازای تاریکی.
و چه زیباست که در پایان این شبِ بلند،
سپیده‌دم، آرام و بی‌ادعا،
بر بلندای جهان می‌ایستد و ثابت می‌کند
هیچ تاریکی‌ای، هرچند عظیم،
توان ایستادگی در برابر بازگشت نور را ندارد.

یلدایتان سرشار از مهر،
دل‌هایتان گرم‌تر از آتشِ قصه‌های قدیمی،
و فردایتان روشن‌تر از نخستین سپیده‌ی پس از این شب باد.

#بهزادغدیری
نجوای جنون

#یلدا #شب_یلدا #چله #چله_نشینی #انار #آیین_ایرانی #فرهنگ_ایران
#ادبیات #شعر #متن_ادبی #نثر_فاخر #نویسندگی #متن_شاعرانه
#PersianPoetry #PersianLiterature #YaldaNight #IranianCulture
#PoetryCommunity #LiteratureLovers #WinterSolstice
دیدگاه ها (۰)

یلدا تنها بلندترین شب سال نیست؛ آیینه‌ای‌ست که انسان را به ...

هر که نگاهش کرد تسلیم دو چشمش شدچشمان زیبای خودش اوج قشنگی ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط