بسم رب الشهدا و الصدیقین
بسم رب الشهدا و الصدیقین
و لا یمکن الفرار
دیدنی بود برخورد بچه ها با اسرای دشمن بعثی در روزهای اول جنگ؛ یک الف بچه با دو وجب و نیم قد و بالا، یک مشت آدم گردن کلفت سبیل از بناگوش در رفته را می انداخت جلو و ردیف می کرد به سمت عقب، با آن سر و وضع آشفته و ترس و لرزی که بر جانشان افتاده بود. هر چی می گفتی مثل طوطی تکرار می کردند و کاری به درست و غلط بودنش هم نداشتند. از آنجالب تر شاید، عربی صحبت کردن بچه های خودمان بود. به محض اینکه یک نفر سر و دمش می جنبید و فکر فرار به سرش می زد تنها چیزی که بلد بودند این بود که سلاحشان را می گرفتند به سمت آنها و می گفتند: و لا یمکن الفرار من حکومتک. حالا آنها چی می فهمیدند، خدا عالم است
شادی روح شهدا امام شهدا صلوات
http://line.me/ti/p/%40yck0500m
لینک کانال مون در تلگرام
https://telegram.me/shahid313gomnam
التماس دعا
#شهدا
و لا یمکن الفرار
دیدنی بود برخورد بچه ها با اسرای دشمن بعثی در روزهای اول جنگ؛ یک الف بچه با دو وجب و نیم قد و بالا، یک مشت آدم گردن کلفت سبیل از بناگوش در رفته را می انداخت جلو و ردیف می کرد به سمت عقب، با آن سر و وضع آشفته و ترس و لرزی که بر جانشان افتاده بود. هر چی می گفتی مثل طوطی تکرار می کردند و کاری به درست و غلط بودنش هم نداشتند. از آنجالب تر شاید، عربی صحبت کردن بچه های خودمان بود. به محض اینکه یک نفر سر و دمش می جنبید و فکر فرار به سرش می زد تنها چیزی که بلد بودند این بود که سلاحشان را می گرفتند به سمت آنها و می گفتند: و لا یمکن الفرار من حکومتک. حالا آنها چی می فهمیدند، خدا عالم است
شادی روح شهدا امام شهدا صلوات
http://line.me/ti/p/%40yck0500m
لینک کانال مون در تلگرام
https://telegram.me/shahid313gomnam
التماس دعا
#شهدا
۶۰۴
۳۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.